my little girl
پارت، 3
ویو جونگکوک
من یه فکری دارم هیونگ
اعضا: چه فکری؟
جونگکوک: برای اینکه بتونیم رد گم کنیم و پلیس پیدامون نکنه میتونیم خودمونو با یه شرکت پوشش بدیم.. ها خوب نیست؟
جیمین: افرین جونگکوک نظره عالیه
نامجون: اره خوبه اینجوری ات هم راحت میتونه اینجا زندگی کنه و درس بخونه
جیهوپ: اره فکر خوبیه
شوگا: پس من به یکی از دوستام که تو امریکاس میسپرم یه شرکت برامون پیداکنه که بخریم شرکت..... تولیدات ماشین خوبه؟
اعضا: اره...
جین: من برم یچی درست کنم برای شام
ویو ات
از خواب بیدار شدم دیدم داخل اتاق جدیدمم اروم اروم از تخت اومدم پایین وقتی اومدم پایین دیدم فقط عمو جونگکوک خونه هست
ات: عمو باباییم کو؟
جونگکوک: بهه خوشگلم بیدار شدی(میاد ات رو بغل میکنه) رفته یجا کار داشت زود میاد...بیا عمو جین برامون غذا درست کرده بخوریم
ات: مگه شما شام نخوردی؟
جونگکوک: اونا خوردو ولی من منتظر بودم بیدارشی باهم بخوریم (بخند)
ویو جونگکوک
غذای ات رو گرم و بهش غذا دادم بعدش براش کارتون گذاشتم وباهم تشستیم نگاه کردیم...
ویو جیهوپ
ساعت نزدیک های 10بود بعد از شام دوست شوگا هیونگ زنگ زد گفت شرکت رو برامون جور کرده ماهم رفتیم برای بستن قرارداد جونگکوک خونه موند تا ات وقتی بیدار شد تنها نباشه...
وقتی رسیدیم خونه دیدیم....
♡☆♡☆♡☆
ببخشید کم شد دارم از خواب میمیرم ❤️🩹🫠
♡☆♡☆♡☆♡
شرط
لایک10
کامنت10
ویو جونگکوک
من یه فکری دارم هیونگ
اعضا: چه فکری؟
جونگکوک: برای اینکه بتونیم رد گم کنیم و پلیس پیدامون نکنه میتونیم خودمونو با یه شرکت پوشش بدیم.. ها خوب نیست؟
جیمین: افرین جونگکوک نظره عالیه
نامجون: اره خوبه اینجوری ات هم راحت میتونه اینجا زندگی کنه و درس بخونه
جیهوپ: اره فکر خوبیه
شوگا: پس من به یکی از دوستام که تو امریکاس میسپرم یه شرکت برامون پیداکنه که بخریم شرکت..... تولیدات ماشین خوبه؟
اعضا: اره...
جین: من برم یچی درست کنم برای شام
ویو ات
از خواب بیدار شدم دیدم داخل اتاق جدیدمم اروم اروم از تخت اومدم پایین وقتی اومدم پایین دیدم فقط عمو جونگکوک خونه هست
ات: عمو باباییم کو؟
جونگکوک: بهه خوشگلم بیدار شدی(میاد ات رو بغل میکنه) رفته یجا کار داشت زود میاد...بیا عمو جین برامون غذا درست کرده بخوریم
ات: مگه شما شام نخوردی؟
جونگکوک: اونا خوردو ولی من منتظر بودم بیدارشی باهم بخوریم (بخند)
ویو جونگکوک
غذای ات رو گرم و بهش غذا دادم بعدش براش کارتون گذاشتم وباهم تشستیم نگاه کردیم...
ویو جیهوپ
ساعت نزدیک های 10بود بعد از شام دوست شوگا هیونگ زنگ زد گفت شرکت رو برامون جور کرده ماهم رفتیم برای بستن قرارداد جونگکوک خونه موند تا ات وقتی بیدار شد تنها نباشه...
وقتی رسیدیم خونه دیدیم....
♡☆♡☆♡☆
ببخشید کم شد دارم از خواب میمیرم ❤️🩹🫠
♡☆♡☆♡☆♡
شرط
لایک10
کامنت10
۵.۳k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.