سناریو
وقتی عضو هشتمی میخوام لپت ببوسن سرتو برمیگردونی لبت میبوسن
نامجون: ای وای:/
جین: گه حسی داشت لبای هنسامم رو حس کردی(خودشیفتگی🤌🏼🗿
شوگا: دم به دیقه بالم میزنی میزنی اینقدر نرمن؟
هوپی: در حال دولا شدن(بچه کمرش شکست بگو مهم نیس🤧
جیمین: معذرت خواهی میکنه سوسکی از پیشت میره
ته: لبشو جدا نمیکنه
کوک: مثل یه بانی مظلوم نگاهت میکنه چون یه اتو دیگه ازش گرفتی و میتونی به ارمی ها بگی خودشو مظلوم نشون میده قبول میکنی به کسی نگی بعد شب میکشونتت
تو اتاقش😈
از این به بعد روزی بیشتر از ستا سناریو میزارم
درخواستی هم قبوله
نامجون: ای وای:/
جین: گه حسی داشت لبای هنسامم رو حس کردی(خودشیفتگی🤌🏼🗿
شوگا: دم به دیقه بالم میزنی میزنی اینقدر نرمن؟
هوپی: در حال دولا شدن(بچه کمرش شکست بگو مهم نیس🤧
جیمین: معذرت خواهی میکنه سوسکی از پیشت میره
ته: لبشو جدا نمیکنه
کوک: مثل یه بانی مظلوم نگاهت میکنه چون یه اتو دیگه ازش گرفتی و میتونی به ارمی ها بگی خودشو مظلوم نشون میده قبول میکنی به کسی نگی بعد شب میکشونتت
تو اتاقش😈
از این به بعد روزی بیشتر از ستا سناریو میزارم
درخواستی هم قبوله
۳.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.