پارت ۱۳ : ما پدرومادر مادر ۶ پسربچه ی شیطون هستیم ...
رز : بچه ها اینجا بشیند
همه به ترتیب نشستند
نامجون : من میرم ببینم پروازمون ساعت چنده
رز : باشه برو
جین که کنار رز نشسته بود آروم در گوش رز گفت : مامانی چرا باید اینهمه بادیگارد مثل عزرائیل بالا سرمون وایسادن
رز آروم خنده تی کرد و گفت : چون باید از شما شیش تا جوجه مواظبت کنن
خانومی که نزدیکی رز نشسته بود پرسید : دخترم این شیش تا بچه واسه ی خودتن
رز بدون لحظه ای درنگ گفت : بله خانوم
زنه : میگم زایمان ۶ تا بچه اونم همهش پسر زیاد سخت نبود
رز : وقتی که آدم به شیرینی های العان فکر میکنخ به نظرم اصلا سخت نیست و بزرگترین هدیه دنیا رو کنار خودت داری
و با عشق و لبخند به پسرا نگاه کرد
پسرا از اینکه رز اونقدر قشنگ و مادرانه ازشون دفاع کرده بود خنده ای آروم سر دادن و با عشق به مادرشون خیره شدند
نامجون : بچه ها رز بیاید باید بریم سوار شیم
رز دونه دونه کمربند بچه ها روو بست و چک کرد تا کمربند محکم باشه
اونا رو توی دوتا ردیف ۶ تایی نشوند و خودش هم کنار نامجون توی ی ردیف دونفره نشست
توی قسمت وی ای پی قسمت هواپیما نشسته بودند
پسرا خواب رفته بودند و نامجون هم داشت راجب برنامه سفر به رز توصیح میداد
جیمین : ما قراره توی این هتل بمونیم
نامجون : چون یه روز زودتر اومدیم ویلایی که گرفتن رو دیر بهمون تحویل میدن
رز : نامی عزیزم هوا خیلی گرمه بهتره بریم داخل بچه ها گرمشونه
نامجون : باشه خب خانواده کیم پیش به سوی تعطیلات و استراحت
و همه با خنده وارد هتل شدن شدن
نامجون : اتاق وی ای پی رزو کرده بودم به اسم کیم
پذیرش : اوه آقای کیم خیلی خوش اومدین بفرمایید تا اتاق همراهتون میکنم
اینجا مجهز به باشگاه سونا و جکوزی استخر محیط بازی برای کودکان و رستوران مجلل و کافی شاپ هست
شما یه اتاق ۱۰ نفره رزرو کردید
اتاق شما مجهز به حمام با وان و جکوزی
خدمات بیست و چهارساعته ی مجانی
و خدمات هتل کامل در اختیارتون هست
نامجون و رز : ممنونیم
خدمه ی پذیرش رفت
و رز به کمک بچه ها رفت و کمک کرد وسایلسون رو مرتب کنن
رز : بچه ها یکم استراحت کنید عصز میریم کافه ی معروف پاریس
تهیونگ : قهوه های پاریس سبک کلاسیک بوی رنگ کرمی قهوه ای بوی همه ی اینها به مشامم میخوره
نامجون : کیم تهیونگ همه اینها دارن با خنده صدات میزننن
همه به ترتیب نشستند
نامجون : من میرم ببینم پروازمون ساعت چنده
رز : باشه برو
جین که کنار رز نشسته بود آروم در گوش رز گفت : مامانی چرا باید اینهمه بادیگارد مثل عزرائیل بالا سرمون وایسادن
رز آروم خنده تی کرد و گفت : چون باید از شما شیش تا جوجه مواظبت کنن
خانومی که نزدیکی رز نشسته بود پرسید : دخترم این شیش تا بچه واسه ی خودتن
رز بدون لحظه ای درنگ گفت : بله خانوم
زنه : میگم زایمان ۶ تا بچه اونم همهش پسر زیاد سخت نبود
رز : وقتی که آدم به شیرینی های العان فکر میکنخ به نظرم اصلا سخت نیست و بزرگترین هدیه دنیا رو کنار خودت داری
و با عشق و لبخند به پسرا نگاه کرد
پسرا از اینکه رز اونقدر قشنگ و مادرانه ازشون دفاع کرده بود خنده ای آروم سر دادن و با عشق به مادرشون خیره شدند
نامجون : بچه ها رز بیاید باید بریم سوار شیم
رز دونه دونه کمربند بچه ها روو بست و چک کرد تا کمربند محکم باشه
اونا رو توی دوتا ردیف ۶ تایی نشوند و خودش هم کنار نامجون توی ی ردیف دونفره نشست
توی قسمت وی ای پی قسمت هواپیما نشسته بودند
پسرا خواب رفته بودند و نامجون هم داشت راجب برنامه سفر به رز توصیح میداد
جیمین : ما قراره توی این هتل بمونیم
نامجون : چون یه روز زودتر اومدیم ویلایی که گرفتن رو دیر بهمون تحویل میدن
رز : نامی عزیزم هوا خیلی گرمه بهتره بریم داخل بچه ها گرمشونه
نامجون : باشه خب خانواده کیم پیش به سوی تعطیلات و استراحت
و همه با خنده وارد هتل شدن شدن
نامجون : اتاق وی ای پی رزو کرده بودم به اسم کیم
پذیرش : اوه آقای کیم خیلی خوش اومدین بفرمایید تا اتاق همراهتون میکنم
اینجا مجهز به باشگاه سونا و جکوزی استخر محیط بازی برای کودکان و رستوران مجلل و کافی شاپ هست
شما یه اتاق ۱۰ نفره رزرو کردید
اتاق شما مجهز به حمام با وان و جکوزی
خدمات بیست و چهارساعته ی مجانی
و خدمات هتل کامل در اختیارتون هست
نامجون و رز : ممنونیم
خدمه ی پذیرش رفت
و رز به کمک بچه ها رفت و کمک کرد وسایلسون رو مرتب کنن
رز : بچه ها یکم استراحت کنید عصز میریم کافه ی معروف پاریس
تهیونگ : قهوه های پاریس سبک کلاسیک بوی رنگ کرمی قهوه ای بوی همه ی اینها به مشامم میخوره
نامجون : کیم تهیونگ همه اینها دارن با خنده صدات میزننن
۹.۴k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.