{در روز ازدواج جدید }
{در روز ازدواج جدید }
پارت ۶۴
جیمین : عشقم میشه دیگه ناراحت نباشی ازت خواهش میکنم
ات : جیمین مگه من چمه
جیمین: یعنی چی که چته خوب میخواهم مثل قدیم با هم راهت باشیم تو خوشحال باشی و .....
مثل قدیم شیطون و کمی هم پرو
ات عصبی نگاه اش کرد
ات : پرو من کی پرو بودم
جیمین : خوب پرو بودی دیگه
ات با خودش عصبی گفت
// ایش پسره پرو //
از رو کاناپه میخواست بلند بشه جیمین مچ دسش اش رو گرفت و سمت خودش کشوند و ات رویه پاها جیمین اوفتاد
ات : ولم کن میخواهم برم
جیمین : من که بهت اجازه ندادم که بری
ات : من ازت اجازه نخواستم
جیمین: منم بهت اجازه ندادم
ات عصبی تر گفت
ات : منم ازت اجازه نخواستم
جیمین نیشخندی زد و گفت
جیمین: تا می میخواهی اینجوری بگی
ات : تا وقتی که ولم کنی
جیمین : ولت نمیکنم
ات : تو به من میگی پرو الان کی پرو شد
جیمین: خوب معلومه تو
دختره باز هم میخواست بلند شه جیمین دست هایش رو سفت گذاشت رویه ک*مره ات و هولش داد سمت کاناپه و روش خ*یمه زد دختره غرق در نگاه چشم هایه جیمین بود جیمین با خماری گفت
جیمین: خیلی دوست دارم عشقم
ات : منم دوست دارم
جیمین ل*باشو رو گذاشت رو ل*بایه ات و بوسی رو رویه ل*ب هایش شروع کرد دست اش رو برد زیره لباس ات و رویه پ* هلوش اش گذاشت این نوازش هایه جیمین باعث مورمور بدن ات میشد ات هم دسته جیمین رو هول داد اما جیمین دست بردار نبود بلخره دل کند از ل*ب های ات و سمت گ*ردن اش رفت
دختره هم دلتنگی داشت که هیچ جور ایم دلتنگی برطرف نمیشد همان جور که جیمین ل*باهاش رو رویه گردنه ات گذاشته بود ات هم دست اش رو برد سمت موهای جیمین و موهای جیمین رو نوازش میکرد و به ارومی گفت
ات : جیمین نکن
جیمین خیلی آروم زمزمه کرد
میدونی وقتی به گردن دوست دخترت برسی دیگه دل کنده نمیشه و هر سانی ای که عطر تن*ش بهش میخوره دیوانه تر میشه م*ست اون دختر میشه و این م*ستی به هیچ وجه نمی پره ولی یه جور میپره..
ات نگاهش را به جیمین دخت و نیشخندی زد
ات : راجبه این چیزی نمیدونم
جیمین تو چشم های ات زول زد و گفت
جیمین : انگار شیطون بازی هات شروع شده آره
ات : خودت گفتی شیطون شو
جیمین: تا وقتی که مزه ل*باتو نچشم به هیچ وجه دست از کار نمیکشم مین ات
از رو اش بلند شد و دختره رو مبل نشست جیمین جلو اش زانو زد و موها ات رو پشته گوش اش انداخت
جیمین: نظرت چیه این دوری رو برطرف کنیم
با دست اش موهای گ*ردن ات رو جم کرد ات هم دست کمی از دلتنگی و برطرف ای دوری نانازی هم نبود و دست اش رو برد سمت یقه جیمین و د*کمه های پیراهن جیمین رو تک به تک باز میکرد تا آخر به این کار اش ادامه نداد و درست و*-ست س*-ینه ها جیمین
ل*-ب هایش رو گذاشت و ب*وسی رو گذاشت جیمین فقد نگاهش رو به ات دوخته بود
ات : من همیشه برایه تو هستم
جیمین سری تکون داد از رو مبل بلند اش کرد و برد سمت تخت و به آرامی رو تخت گذاشت اش و شروع به کشیدن ل*باس های ات شد .......
پارت ۶۴
جیمین : عشقم میشه دیگه ناراحت نباشی ازت خواهش میکنم
ات : جیمین مگه من چمه
جیمین: یعنی چی که چته خوب میخواهم مثل قدیم با هم راهت باشیم تو خوشحال باشی و .....
مثل قدیم شیطون و کمی هم پرو
ات عصبی نگاه اش کرد
ات : پرو من کی پرو بودم
جیمین : خوب پرو بودی دیگه
ات با خودش عصبی گفت
// ایش پسره پرو //
از رو کاناپه میخواست بلند بشه جیمین مچ دسش اش رو گرفت و سمت خودش کشوند و ات رویه پاها جیمین اوفتاد
ات : ولم کن میخواهم برم
جیمین : من که بهت اجازه ندادم که بری
ات : من ازت اجازه نخواستم
جیمین: منم بهت اجازه ندادم
ات عصبی تر گفت
ات : منم ازت اجازه نخواستم
جیمین نیشخندی زد و گفت
جیمین: تا می میخواهی اینجوری بگی
ات : تا وقتی که ولم کنی
جیمین : ولت نمیکنم
ات : تو به من میگی پرو الان کی پرو شد
جیمین: خوب معلومه تو
دختره باز هم میخواست بلند شه جیمین دست هایش رو سفت گذاشت رویه ک*مره ات و هولش داد سمت کاناپه و روش خ*یمه زد دختره غرق در نگاه چشم هایه جیمین بود جیمین با خماری گفت
جیمین: خیلی دوست دارم عشقم
ات : منم دوست دارم
جیمین ل*باشو رو گذاشت رو ل*بایه ات و بوسی رو رویه ل*ب هایش شروع کرد دست اش رو برد زیره لباس ات و رویه پ* هلوش اش گذاشت این نوازش هایه جیمین باعث مورمور بدن ات میشد ات هم دسته جیمین رو هول داد اما جیمین دست بردار نبود بلخره دل کند از ل*ب های ات و سمت گ*ردن اش رفت
دختره هم دلتنگی داشت که هیچ جور ایم دلتنگی برطرف نمیشد همان جور که جیمین ل*باهاش رو رویه گردنه ات گذاشته بود ات هم دست اش رو برد سمت موهای جیمین و موهای جیمین رو نوازش میکرد و به ارومی گفت
ات : جیمین نکن
جیمین خیلی آروم زمزمه کرد
میدونی وقتی به گردن دوست دخترت برسی دیگه دل کنده نمیشه و هر سانی ای که عطر تن*ش بهش میخوره دیوانه تر میشه م*ست اون دختر میشه و این م*ستی به هیچ وجه نمی پره ولی یه جور میپره..
ات نگاهش را به جیمین دخت و نیشخندی زد
ات : راجبه این چیزی نمیدونم
جیمین تو چشم های ات زول زد و گفت
جیمین : انگار شیطون بازی هات شروع شده آره
ات : خودت گفتی شیطون شو
جیمین: تا وقتی که مزه ل*باتو نچشم به هیچ وجه دست از کار نمیکشم مین ات
از رو اش بلند شد و دختره رو مبل نشست جیمین جلو اش زانو زد و موها ات رو پشته گوش اش انداخت
جیمین: نظرت چیه این دوری رو برطرف کنیم
با دست اش موهای گ*ردن ات رو جم کرد ات هم دست کمی از دلتنگی و برطرف ای دوری نانازی هم نبود و دست اش رو برد سمت یقه جیمین و د*کمه های پیراهن جیمین رو تک به تک باز میکرد تا آخر به این کار اش ادامه نداد و درست و*-ست س*-ینه ها جیمین
ل*-ب هایش رو گذاشت و ب*وسی رو گذاشت جیمین فقد نگاهش رو به ات دوخته بود
ات : من همیشه برایه تو هستم
جیمین سری تکون داد از رو مبل بلند اش کرد و برد سمت تخت و به آرامی رو تخت گذاشت اش و شروع به کشیدن ل*باس های ات شد .......
۱.۴k
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.