پارت 16
پارت 16
خیلی دلم میخواست روی سیم های گیتارم دست بکشم... چقدر خوب میشد که حداقل بتونم یه گیتار دیگه پیدا کنم.. ولی.. شاید اینجا گیتار باشه، خدا رو چه دیدم، این ادم که معلومه کلی پول داره، دیگه پول یه گیتار اونم از اون خوباش براش چیزی نیست.. با یک تصمیم انی از جام بلند شدم و به طرف در رفتم.. خب.. الان من چه میدونم بین این همه در اتاق یونجون کدومه..؟ اون اتاق اخریه؟ نه شاید این وسطیه؟نمیدونم... در هرکدوم و میزنم.. از هرکدوم صدا اومد اونجا اتاقشه.. خب برو از یکی بپرس! از کی بپرسم؟ کسی رو میشناسم؟ از همه مهم تر، امروز حس خجالتی بودنم بدجور زده بالا... این حس تو ام که تمومی نداره، اصلا منو بگو میخواستم کمکت کنم..کمک تو رو نمیخوام.. این فکرارو کنار زدم و راه افتادم، در هارو یکی یکی زدم و وقتی به در اخر رسیدم همون صدای اشنارو شنیدم:بله؟ درو کمی باز کردم:میشه بیام داخل؟ .. کمی سکوت و بعد:بیا...
خیلی دلم میخواست روی سیم های گیتارم دست بکشم... چقدر خوب میشد که حداقل بتونم یه گیتار دیگه پیدا کنم.. ولی.. شاید اینجا گیتار باشه، خدا رو چه دیدم، این ادم که معلومه کلی پول داره، دیگه پول یه گیتار اونم از اون خوباش براش چیزی نیست.. با یک تصمیم انی از جام بلند شدم و به طرف در رفتم.. خب.. الان من چه میدونم بین این همه در اتاق یونجون کدومه..؟ اون اتاق اخریه؟ نه شاید این وسطیه؟نمیدونم... در هرکدوم و میزنم.. از هرکدوم صدا اومد اونجا اتاقشه.. خب برو از یکی بپرس! از کی بپرسم؟ کسی رو میشناسم؟ از همه مهم تر، امروز حس خجالتی بودنم بدجور زده بالا... این حس تو ام که تمومی نداره، اصلا منو بگو میخواستم کمکت کنم..کمک تو رو نمیخوام.. این فکرارو کنار زدم و راه افتادم، در هارو یکی یکی زدم و وقتی به در اخر رسیدم همون صدای اشنارو شنیدم:بله؟ درو کمی باز کردم:میشه بیام داخل؟ .. کمی سکوت و بعد:بیا...
۳.۳k
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.