عاشق لبخندت شدم( پارت چهارم )
عاشق لبخندت شدم( پارت چهارم )
جیمین بیدار شد دید تو بغل ا/ت خوابش برده
جیمین : چرا یهو من باید اینجوری تو بغلش ارامش داشته باشم
ویو جیمین : من واقعا چم شده بود انگاری دوس داشتم همیشه کنارم بمونه من که عاشقش نبودم چرا اینجوری شدم
جیمین : شایدم عاشقش شده باشم نه امکان نداره ولی واقعا شدم ای خداااا اگه دوسم نداشته باشه چی اگه بهم اهمیت نده چی
جیمین : هوفففف فردا درموردش بحث میکنم با خودم
جیمین دید ا/ت داره بیدار میشه خودشو زد به خواب
ا/ت : جیمین میدونی من خیلی دوست دارم ولی بهت هیچوقت نگفتم ( تو دلش گفت )
ا/ت دوباره خوابید
صبح شد
جیمین از خواب بلند شد
جیمین : اول صبحم قیافش خیلی قشنگه عاشقشم
جیمین لپ ا/ت رو بوسید
جیمین : خوب خوب بهتره به خودم بیام
جیمین رفت ی لباس قشنگ پوشید
صبحونه خورد
ا/ت بیدار شد رفت پایین صبحونه بخوره
داره خیلی کیوت ا/ت صبحونه میخوره جیمینم داره نگاش میکنه
جیمین :چی میشه اخه لباشو تست کنم ( تو ذهنش گفت )
ا/ت : به چی فکر میکنی
جیمین : ها.... اها به هیچی
ا/ت: باشه
جیمین : اگه شب خواستیم بخوابیم ....هچی ولش
ا/ت : بگووو
جیمین : نچ
ا/ت : بگووو
جیمین: باش
جیمین : میشه امشب دوباره تو بغلت بخوابم
جیمین سریع چشاشو گرفت
ا/ت: باشه ( با ذوق )
جیمین : عق ی روز کسل کننده دیگه
ا/ت : بیا اولین بریم بیرون بستنی بخوریم
جیمین : جدی
ا/ت : اره جوجه کوچولو
ادامه داره🤚🏻😌
جیمین بیدار شد دید تو بغل ا/ت خوابش برده
جیمین : چرا یهو من باید اینجوری تو بغلش ارامش داشته باشم
ویو جیمین : من واقعا چم شده بود انگاری دوس داشتم همیشه کنارم بمونه من که عاشقش نبودم چرا اینجوری شدم
جیمین : شایدم عاشقش شده باشم نه امکان نداره ولی واقعا شدم ای خداااا اگه دوسم نداشته باشه چی اگه بهم اهمیت نده چی
جیمین : هوفففف فردا درموردش بحث میکنم با خودم
جیمین دید ا/ت داره بیدار میشه خودشو زد به خواب
ا/ت : جیمین میدونی من خیلی دوست دارم ولی بهت هیچوقت نگفتم ( تو دلش گفت )
ا/ت دوباره خوابید
صبح شد
جیمین از خواب بلند شد
جیمین : اول صبحم قیافش خیلی قشنگه عاشقشم
جیمین لپ ا/ت رو بوسید
جیمین : خوب خوب بهتره به خودم بیام
جیمین رفت ی لباس قشنگ پوشید
صبحونه خورد
ا/ت بیدار شد رفت پایین صبحونه بخوره
داره خیلی کیوت ا/ت صبحونه میخوره جیمینم داره نگاش میکنه
جیمین :چی میشه اخه لباشو تست کنم ( تو ذهنش گفت )
ا/ت : به چی فکر میکنی
جیمین : ها.... اها به هیچی
ا/ت: باشه
جیمین : اگه شب خواستیم بخوابیم ....هچی ولش
ا/ت : بگووو
جیمین : نچ
ا/ت : بگووو
جیمین: باش
جیمین : میشه امشب دوباره تو بغلت بخوابم
جیمین سریع چشاشو گرفت
ا/ت: باشه ( با ذوق )
جیمین : عق ی روز کسل کننده دیگه
ا/ت : بیا اولین بریم بیرون بستنی بخوریم
جیمین : جدی
ا/ت : اره جوجه کوچولو
ادامه داره🤚🏻😌
۲.۹k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.