کابوس پارت⁶
کابوسپارت⁶
...
نور خورشید داشت اذیتم میکرد چشمامو باز کردم دیدم تو همون جنگلم
بلند شدم یهو درد پام و زانوم اذیتم کرد به زور از درخت گرفتم بلند شدم
دنبال درخته میگشتم به درد پام و زانوم توجهی نکردم میدویدم که خوردم زمین
گریم گرفت دردم بیشتر شد
دیدم رو به روم همون درختی که اون صدا بهم گفت یه ربان خونی بهش بسته شده بود خوشحال شدم گره ربان باز کردم پشتش نوشته بود باید دنبال یه مهره آبی رنگ بگردی که یه جا مخفی
+هوف دیگه نمیتونم
به درخت تکیه دادم تمام اون مرحله های بازی به یاد آورم یادمه مرحله ¹ یه تابلویی اونجا که یه جور غار مانندی بود نکنه اینجا یه غار وجود داره صدایی داره میاد صدا رو دنبال کردم رسیدم به اون غار خودشههه رفتم داخلش سگی رو توش دیدم سرشو ناز کردم
+سلام هاپو تو اینجا چیکار میکنی؟
دید نازش کردم خوشش اومد
+هاپو گوگولی میدونی اون مهره ی من دنبالشم کجاست؟عام..یا سه مهره آبی ندیدی؟
یهو شروع به پارس کردن کرد به طرف دیوار های غار بلند شدم به دیوار ها نگاه
کردم نکنه اینجاست محکم کوبیدم به دیوار یه عالمه خاک ریخت روم سرفه کردم رومو برگردوندم
یه چیزی برق زدم کندم دیوار آره خودش بود همون مهره آبی از ذوق جیغ زدم
+مرسی کمکم کردییی
نازش کردم
خوب حالا باید با این مهره چیکار کنم؟
هومم
...
پارت⁶
حمایت؟
چطور بود؟میخوام یکم پارت هارو کم بنویسم چون خیلی زیاد مینوسم اینجوری بخوام ادامه بدم کلا فیک میشه ¹⁰ پارت
...
نور خورشید داشت اذیتم میکرد چشمامو باز کردم دیدم تو همون جنگلم
بلند شدم یهو درد پام و زانوم اذیتم کرد به زور از درخت گرفتم بلند شدم
دنبال درخته میگشتم به درد پام و زانوم توجهی نکردم میدویدم که خوردم زمین
گریم گرفت دردم بیشتر شد
دیدم رو به روم همون درختی که اون صدا بهم گفت یه ربان خونی بهش بسته شده بود خوشحال شدم گره ربان باز کردم پشتش نوشته بود باید دنبال یه مهره آبی رنگ بگردی که یه جا مخفی
+هوف دیگه نمیتونم
به درخت تکیه دادم تمام اون مرحله های بازی به یاد آورم یادمه مرحله ¹ یه تابلویی اونجا که یه جور غار مانندی بود نکنه اینجا یه غار وجود داره صدایی داره میاد صدا رو دنبال کردم رسیدم به اون غار خودشههه رفتم داخلش سگی رو توش دیدم سرشو ناز کردم
+سلام هاپو تو اینجا چیکار میکنی؟
دید نازش کردم خوشش اومد
+هاپو گوگولی میدونی اون مهره ی من دنبالشم کجاست؟عام..یا سه مهره آبی ندیدی؟
یهو شروع به پارس کردن کرد به طرف دیوار های غار بلند شدم به دیوار ها نگاه
کردم نکنه اینجاست محکم کوبیدم به دیوار یه عالمه خاک ریخت روم سرفه کردم رومو برگردوندم
یه چیزی برق زدم کندم دیوار آره خودش بود همون مهره آبی از ذوق جیغ زدم
+مرسی کمکم کردییی
نازش کردم
خوب حالا باید با این مهره چیکار کنم؟
هومم
...
پارت⁶
حمایت؟
چطور بود؟میخوام یکم پارت هارو کم بنویسم چون خیلی زیاد مینوسم اینجوری بخوام ادامه بدم کلا فیک میشه ¹⁰ پارت
۸.۳k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.