پارت:۹
پارت:۹
#ازدواج_اجباری🦋>
ویو جیمین:
و با خودم فکر میکردم که یهو یاد یه چی افتادم ا/ت واقعا دوسم داشت حتی منم وقتی ۹ سالم بود دوسش داشتم
*فلش بک به چندسال پیش:*(وقتی ا/ت ۶ سالش بود جیمین هم ۹ سال)
جیمین
_هوم
یه چیزی بگم
_بگو
من
_تو؟
خب چجوری بگم؟(خجالت زده)
_وایی بگو دیگ
باشه باشه میگم....خ....خب من دوست دارم و عاشقت شدم میدونم واس سن من.....
ویو ا/ت داشتم بهش میگفتم که دوسش دارم که یهو یه چیز نرمی رو لبام حس کردم اره اون لبایه پفکیش رو گذاشتم بود رو لبم من مث برگ چغندر خشکم شده بود نمیدونستم چیکار کنم که با گازی که از لب پایینم گرف به خودم اومدم و هولش دادم
پایان
_ب...ببخشید.......ا/ت منم میخوام رک باشم منم دوستم دارم ولی واس سن ما اینا زودن
بیا بزرگ شدیم ازدواج کنیم
واقعا؟
_اره
*بغل کردن همیدیگه رو*
*پایان فلش بک*
_ایی جیمین احمق اون چه کاری بود کردییییی آیییییییششششش
اه ولی از حق نگذریم لباس نرم،پفکی بود حتی مزه توت فرنگی میداد اه دلم میخواد بازم تستش کنم......اهعه چی میگی تو دوست دختر داری خب این چه حرفاییه میزنم درسته من دوست دختر دارم ولی ا/ت داره زنم میشه واایی نمیدونم😫😩 &؛ افکار خودم بودم که در اتاقم زده شد
*تق تق(صدایه در مثلا😂)
_کیه؟
٪منم پسرم
_بله مادر بیا تو
٪خودت میدونی که فردا عروسیته
_اه بله
٪خب فردا خودم چندتا ارایشگر میفرستم خونه کیم برایه ا/ت
_خب ادامه حرفت
٪پسره بی ادب مسخره نکن
_ من که مسخره نمیکنم🙌🏻
٪ اره اره ارواح عمت
_عمه جونم مرده
٪مرده شور اون عمت رو ببرن😒
_باشه باشه ادامه حرفت مامان قشنگم😂
٪آیشش یادم رفت چی مخواستم بگم😒 بصبر یادم بیاد.........................خب اها یادم اومد
#ازدواج_اجباری🦋>
ویو جیمین:
و با خودم فکر میکردم که یهو یاد یه چی افتادم ا/ت واقعا دوسم داشت حتی منم وقتی ۹ سالم بود دوسش داشتم
*فلش بک به چندسال پیش:*(وقتی ا/ت ۶ سالش بود جیمین هم ۹ سال)
جیمین
_هوم
یه چیزی بگم
_بگو
من
_تو؟
خب چجوری بگم؟(خجالت زده)
_وایی بگو دیگ
باشه باشه میگم....خ....خب من دوست دارم و عاشقت شدم میدونم واس سن من.....
ویو ا/ت داشتم بهش میگفتم که دوسش دارم که یهو یه چیز نرمی رو لبام حس کردم اره اون لبایه پفکیش رو گذاشتم بود رو لبم من مث برگ چغندر خشکم شده بود نمیدونستم چیکار کنم که با گازی که از لب پایینم گرف به خودم اومدم و هولش دادم
پایان
_ب...ببخشید.......ا/ت منم میخوام رک باشم منم دوستم دارم ولی واس سن ما اینا زودن
بیا بزرگ شدیم ازدواج کنیم
واقعا؟
_اره
*بغل کردن همیدیگه رو*
*پایان فلش بک*
_ایی جیمین احمق اون چه کاری بود کردییییی آیییییییششششش
اه ولی از حق نگذریم لباس نرم،پفکی بود حتی مزه توت فرنگی میداد اه دلم میخواد بازم تستش کنم......اهعه چی میگی تو دوست دختر داری خب این چه حرفاییه میزنم درسته من دوست دختر دارم ولی ا/ت داره زنم میشه واایی نمیدونم😫😩 &؛ افکار خودم بودم که در اتاقم زده شد
*تق تق(صدایه در مثلا😂)
_کیه؟
٪منم پسرم
_بله مادر بیا تو
٪خودت میدونی که فردا عروسیته
_اه بله
٪خب فردا خودم چندتا ارایشگر میفرستم خونه کیم برایه ا/ت
_خب ادامه حرفت
٪پسره بی ادب مسخره نکن
_ من که مسخره نمیکنم🙌🏻
٪ اره اره ارواح عمت
_عمه جونم مرده
٪مرده شور اون عمت رو ببرن😒
_باشه باشه ادامه حرفت مامان قشنگم😂
٪آیشش یادم رفت چی مخواستم بگم😒 بصبر یادم بیاد.........................خب اها یادم اومد
۵.۶k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.