آرمی دوست داشتنیی p2
فردا صبح
ویو هه را
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم وایییی امروز کنسرت بی تی اسه خیلی خوشحالمممممداشتم خوشحالی میکردم که یهدفه شروع کروم به سرفه کردن یکم اب خوردم که سرفم بند اومد (یعنی چیشده؟)
لباسامو پوشیدم (میزارم) وسایل مو برداشتم و رفتم بیرون رفتم بلیط گرفتم برای کنسرت بعدش رفتم رستوران تا غذا بخورم
نیم ساعت بعد......
از رستوران اومدم بیرون داشتم برا خودم راه میرفتم که یهو ب یکی برخوردم
+اووو معذرت میخوام
ذهن هه را: چقدر قیافش اشناس انگار جایی دیدمش (یاح یاح یاح خودتون فهمیدید دیگ)
علامت مرده:-
-اوووو اشکال نداره
ذهن هه را: او..... او..... اون تهیونگ شی؟
داشتم بهش نگاه میکردم که ینفر بهم خورد و افتادم روش و باهم خوردیم زمین شش نفر داشتن با سرعت میمودن سمتمون و منم موقع افتادن سرم گیج رفت و دیگ چیزی نفهمیدم
ویو تهیونگ
میخواستم برم برا جیمین اب بگیرم که یدفه به یه دختر برخوردم که ازم عذر خواهیی کرد فهمیدم ارمیه چون کیفش ارم بی تی اس بود
داشت بهم نگاه میکرد که یدفه باهم افتادیم روزمین و اون کسی که پشتمون بود فرار کرد دختره تو بغلم افتاده بود برش گردوندم دیدم بیهوش هر چی صداش زدم بیدار نشد
-خانومم... خانوم... حالتون خوبه؟
جین: پاشو ببریمش بیمارستان
-باشه
دختررو بردیمش بیمارستان همینجور هممون راه میرفتیم که دکتر اومد بیرون و گفت.....
شرایط پارت بعد....
۳کامنت
۶لایک
ویو هه را
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم وایییی امروز کنسرت بی تی اسه خیلی خوشحالمممممداشتم خوشحالی میکردم که یهدفه شروع کروم به سرفه کردن یکم اب خوردم که سرفم بند اومد (یعنی چیشده؟)
لباسامو پوشیدم (میزارم) وسایل مو برداشتم و رفتم بیرون رفتم بلیط گرفتم برای کنسرت بعدش رفتم رستوران تا غذا بخورم
نیم ساعت بعد......
از رستوران اومدم بیرون داشتم برا خودم راه میرفتم که یهو ب یکی برخوردم
+اووو معذرت میخوام
ذهن هه را: چقدر قیافش اشناس انگار جایی دیدمش (یاح یاح یاح خودتون فهمیدید دیگ)
علامت مرده:-
-اوووو اشکال نداره
ذهن هه را: او..... او..... اون تهیونگ شی؟
داشتم بهش نگاه میکردم که ینفر بهم خورد و افتادم روش و باهم خوردیم زمین شش نفر داشتن با سرعت میمودن سمتمون و منم موقع افتادن سرم گیج رفت و دیگ چیزی نفهمیدم
ویو تهیونگ
میخواستم برم برا جیمین اب بگیرم که یدفه به یه دختر برخوردم که ازم عذر خواهیی کرد فهمیدم ارمیه چون کیفش ارم بی تی اس بود
داشت بهم نگاه میکرد که یدفه باهم افتادیم روزمین و اون کسی که پشتمون بود فرار کرد دختره تو بغلم افتاده بود برش گردوندم دیدم بیهوش هر چی صداش زدم بیدار نشد
-خانومم... خانوم... حالتون خوبه؟
جین: پاشو ببریمش بیمارستان
-باشه
دختررو بردیمش بیمارستان همینجور هممون راه میرفتیم که دکتر اومد بیرون و گفت.....
شرایط پارت بعد....
۳کامنت
۶لایک
۳.۸k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.