پارت پنجم
اهان رسیدم جلوی در ایدا دستمو گذاشتم رو بوق برم نداشتم دیدم در خونه باز شد ابدا با یه قیافه وحشتناک اومد اوه اوه این دوباره سگ شده درو باز کرد نشست جلو من:سلام هاپو با این حرفم بومممممممم ترکید ایدا:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ من صد دفعه نگفتم دستتو اینجوری نزار هااااااااااااااااااااااا من:اه اون استخونه کو واست اورده بودم اه اها داشتم با مهراد دعوا میکردم گذاشتم دهنش عزیزم ببخشید یکی بهترشو برات میارم دیدم داره با چشمای گرد داره نگاه میکنه ایدا:این حرفت یعنی چی من:ایکیوت خیلی پایینه گلم سرشو کرد طرف پنجره بریم پارت بعدی
۹.۷k
۲۵ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.