پرستار بچم پارت ۴۴
خواهشا نیاید پی اذیت کنید حالم زیاد خوب نیس براتون میزارم🥲💔
میا:خب بازی کنیم؟
ات:عا نمیدونم
میا:بیاید والیبال بازی کنیم خیلی حال میده
جیمین:باشه مشکلی نیس
میا:من و کوک یه تیم تو و جیمین هم یه تیم
ات:ام باشه
+داشتیم بازی میکردیم که توپ داشت میرفت سمت جیمین منم پریدم که بگیرمش ولی افتادم روی جیمین و افتادیم توی آب همینجوری به هم نگاه میکردیم که فهمیدم توی چه شرایطی هستم و از روش بلند شدم
کوک:یکم بیشتر می موندید مشکلی نبود*عصبی*
جیمین:شاید بقیش توی اتاق!*پوزخند*
کوک:خیلی هم عالییییی*عصبی و حرصی*
میا:حالا که تیم ما برد جاها عوض میشه من و جیمین ات و کوک
ات:چییییییی
میا:زوددد بیا این ور
_اومد سمتم توی اون حالت واقعا تحریک کننده شده بود فکر اینکه حتی این بون این زیبایی مال جیمین باشه حالمو خراب میکرد شروع کردیم بازی کردن
توپ داشت میرفت سمت بیرون استخر ات هم میخواست بگیره که نزدیک بود بخوره به لبه استخر رفتمپشتش وایسادم و محکم گرفتمش ولی کمرم نابود شد
+اصلا حواسم نبود کوک کمرمو محکم گرفته بود در حدی که نمیتونستم تکون بخورم شل شد از آب سریع رفتیم بیرون جیمین و میا رفتن لباس بپوشن اما من وایسادم تا زخمشو پانسمان کنم واقعا که چه زنی هستی تو اخه پوف وای کمرش نابود شده همه جاشو پانسمان کردم و رفتم جلوش وایسادم
کوک:چیه؟
ات:سینت از کجا زخم شده هعی😪
کوک:ناخنای میا
+پاهاشو باز کردم و نشستم بین پاهاش( نه اینکه بشینه روی پاهاشاااا فضای خالی بین پاهاش امیدوارم فهمیده باشید جی گفتم😐) روی سینش رو کرم زدم و خواستم چسب رو بردارم که نگاهم به صورتش افتاد عرق کرده بود اینجا که گرم نیس هس؟ یه دقیقه نگام اومد پایین تر واییییییییییی خاک تو سرمممممم کاش هیچ وقت نمیدیدم دستم روی دیکش بود تازه بزرگ هم شده بود دوباره بهش نگاه کردم آب دهنمو صدا دار قورت دادم
کوک:سایزش چطوره؟ راضی هستی؟*پوزخند*
ات:حواسم نبود....ببخشید *سرتو میندازی پایین*
+سریع پانسمان کردم و رفتم لباس پوشیدم پوف دیوونه شدم لباسامو پوشیدم و رفتم سر کارام
×چند روز بعد
+جیهو رو گذاشتم مهد کودک و داشتم میرفتم خونه که دیدم میا و کوک بیرون وایسادن
ات:اتفاقی افتاده؟
میا:خب بازی کنیم؟
ات:عا نمیدونم
میا:بیاید والیبال بازی کنیم خیلی حال میده
جیمین:باشه مشکلی نیس
میا:من و کوک یه تیم تو و جیمین هم یه تیم
ات:ام باشه
+داشتیم بازی میکردیم که توپ داشت میرفت سمت جیمین منم پریدم که بگیرمش ولی افتادم روی جیمین و افتادیم توی آب همینجوری به هم نگاه میکردیم که فهمیدم توی چه شرایطی هستم و از روش بلند شدم
کوک:یکم بیشتر می موندید مشکلی نبود*عصبی*
جیمین:شاید بقیش توی اتاق!*پوزخند*
کوک:خیلی هم عالییییی*عصبی و حرصی*
میا:حالا که تیم ما برد جاها عوض میشه من و جیمین ات و کوک
ات:چییییییی
میا:زوددد بیا این ور
_اومد سمتم توی اون حالت واقعا تحریک کننده شده بود فکر اینکه حتی این بون این زیبایی مال جیمین باشه حالمو خراب میکرد شروع کردیم بازی کردن
توپ داشت میرفت سمت بیرون استخر ات هم میخواست بگیره که نزدیک بود بخوره به لبه استخر رفتمپشتش وایسادم و محکم گرفتمش ولی کمرم نابود شد
+اصلا حواسم نبود کوک کمرمو محکم گرفته بود در حدی که نمیتونستم تکون بخورم شل شد از آب سریع رفتیم بیرون جیمین و میا رفتن لباس بپوشن اما من وایسادم تا زخمشو پانسمان کنم واقعا که چه زنی هستی تو اخه پوف وای کمرش نابود شده همه جاشو پانسمان کردم و رفتم جلوش وایسادم
کوک:چیه؟
ات:سینت از کجا زخم شده هعی😪
کوک:ناخنای میا
+پاهاشو باز کردم و نشستم بین پاهاش( نه اینکه بشینه روی پاهاشاااا فضای خالی بین پاهاش امیدوارم فهمیده باشید جی گفتم😐) روی سینش رو کرم زدم و خواستم چسب رو بردارم که نگاهم به صورتش افتاد عرق کرده بود اینجا که گرم نیس هس؟ یه دقیقه نگام اومد پایین تر واییییییییییی خاک تو سرمممممم کاش هیچ وقت نمیدیدم دستم روی دیکش بود تازه بزرگ هم شده بود دوباره بهش نگاه کردم آب دهنمو صدا دار قورت دادم
کوک:سایزش چطوره؟ راضی هستی؟*پوزخند*
ات:حواسم نبود....ببخشید *سرتو میندازی پایین*
+سریع پانسمان کردم و رفتم لباس پوشیدم پوف دیوونه شدم لباسامو پوشیدم و رفتم سر کارام
×چند روز بعد
+جیهو رو گذاشتم مهد کودک و داشتم میرفتم خونه که دیدم میا و کوک بیرون وایسادن
ات:اتفاقی افتاده؟
۲۸.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.