شبی تاریک و چشمانم به راه او نمی آید

شبی تاریک و چشمانم به راه او ٬ نمی آید
بیا مردانه درمانی بر این چشم انتظاری کن
زمستانم پر از سردی پر از دلتنگی مطلق
ببین یخ بسته ام اینجا بیا فصلم بهاری کن
سکوتی مبهم و تاریک وجودم را دهد آزار
بیا و صحبت از عشق و صدای یک قناری کن
نمیدانم چرا امشب دلم بد جور دلتنگ است
شکسته بغض من امشب اسیر بردباری کن
همه خوابند و من بیدار قلم شاهد بر احوالم
براین سنگ صبور غم بیا امشب تو کاری کن
دیدگاه ها (۵)

خو بگیر ای دلِ دیوانه به تنهاییِ خویش که ز تن‌ها نتوان یافت ...

😢 😢 😢 😢

دلم برای یک درد تنګ شده..درد فشرده شدن میان آغوش معشوقه أمخو...

باید باور کنیمتنهاییتلخ‌ترین بلای بودن نیست،چیزهای بدتری هم ...

My sweet trouble 68✨مجبور بودم دراز بکشم، ولی اگه دیر شع چی؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط