part14
#part14
حامی-پناه و بدیار کردم رسوندمش مدرسه و برگشتم خونه
داشتم در و بازمیکردم که صدای غزل و از چشت سرم شنیدم
غزل-سلام
حامی-مسخرست ولی دلم برای صداش تنگ بود
باتردید برگشتم سمتش
بفرمایید
غزل-چرا جوری رفتار میکنی
که انگار غریبه ایم
حامی-میشناسمت؟
من هیچوقت نشناختم هیچوقت
غزل-باید حرف بزنیم
حامی-همهی حرفات و 10سال پیش زدی
الان براچی برگشتی بعد 10سال
غزل-اومدیم پناه وببینم
حامی-حرفشم نزن
تو 10سال پیش گذاشتی رفتی بیخخبر
همون موقع برای پناه مردی برای منم مردی
فکرکردی وقتی غزل بفهمه چه دورغی بهش گفتم چقد بهم میرزه
فکرکردی چقد آسیب میزنی بهش
10سال پیش بارفتنت بدترین ضربه رو به من و دخترم زدی
الان دیگه این اجازه رونمیده دوباره کرارش کنی
غزل یادت باش
پناه برای من همچیزه
حاضرم ازهمچچیزجونم زندگیم هرچیزی بگذرم ولی اون داغون نشه
غزل-من باید ببینمش
فقط یبار
حامی-همون یباار کلی زندگیش و داغون میکنه
به نفس هم بگو با اسم سایه نیاد سمت دختر من وگرنه به جرم مزاحمیت برای دخترم ازش شکایت میکم و به پناه میگم که خالش
نفس هم همونقد که تومقصری مقصر بوده
غزل-مقصر اصلی بامامه حامیپ من همون آدمین که 13 سال پیش گفتی تاآخر عمر کنارم میمونی حامی تروخدا بزار دخترم و ببینم(بابغض)
حامی-13سال پیش
حاظر نبود بخاطر حرفای بابات
بیخیال احساساتتت نسبت بهم بشی
البته الان شک میکنم به اون احساساتت هم
غزل اززندگیم بروبیرون
بعد10سال که داشتم کنارمیومدم خودم حمع حور میکردم بازپیدات شد
دوست دارم بعد این رفتنت برگشتی نباشه
حامی-دروبازکردم که برم تو
غزل-ولی من برمیگردم بلاخره به پناه حقیقت ومیگم
حامی-اشتباه ازمنه که براش قصه بافیدم وحقیقت ونگفتم
باید بهش میگفتم چه مادر عوضی داره...
#حامیم#mylost
حامی-پناه و بدیار کردم رسوندمش مدرسه و برگشتم خونه
داشتم در و بازمیکردم که صدای غزل و از چشت سرم شنیدم
غزل-سلام
حامی-مسخرست ولی دلم برای صداش تنگ بود
باتردید برگشتم سمتش
بفرمایید
غزل-چرا جوری رفتار میکنی
که انگار غریبه ایم
حامی-میشناسمت؟
من هیچوقت نشناختم هیچوقت
غزل-باید حرف بزنیم
حامی-همهی حرفات و 10سال پیش زدی
الان براچی برگشتی بعد 10سال
غزل-اومدیم پناه وببینم
حامی-حرفشم نزن
تو 10سال پیش گذاشتی رفتی بیخخبر
همون موقع برای پناه مردی برای منم مردی
فکرکردی وقتی غزل بفهمه چه دورغی بهش گفتم چقد بهم میرزه
فکرکردی چقد آسیب میزنی بهش
10سال پیش بارفتنت بدترین ضربه رو به من و دخترم زدی
الان دیگه این اجازه رونمیده دوباره کرارش کنی
غزل یادت باش
پناه برای من همچیزه
حاضرم ازهمچچیزجونم زندگیم هرچیزی بگذرم ولی اون داغون نشه
غزل-من باید ببینمش
فقط یبار
حامی-همون یباار کلی زندگیش و داغون میکنه
به نفس هم بگو با اسم سایه نیاد سمت دختر من وگرنه به جرم مزاحمیت برای دخترم ازش شکایت میکم و به پناه میگم که خالش
نفس هم همونقد که تومقصری مقصر بوده
غزل-مقصر اصلی بامامه حامیپ من همون آدمین که 13 سال پیش گفتی تاآخر عمر کنارم میمونی حامی تروخدا بزار دخترم و ببینم(بابغض)
حامی-13سال پیش
حاظر نبود بخاطر حرفای بابات
بیخیال احساساتتت نسبت بهم بشی
البته الان شک میکنم به اون احساساتت هم
غزل اززندگیم بروبیرون
بعد10سال که داشتم کنارمیومدم خودم حمع حور میکردم بازپیدات شد
دوست دارم بعد این رفتنت برگشتی نباشه
حامی-دروبازکردم که برم تو
غزل-ولی من برمیگردم بلاخره به پناه حقیقت ومیگم
حامی-اشتباه ازمنه که براش قصه بافیدم وحقیقت ونگفتم
باید بهش میگفتم چه مادر عوضی داره...
#حامیم#mylost
۱.۹k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.