از مسافرت برگشتیم... این کارن بیفانوس(دوستم) بهم هی زرت ز
از مسافرت برگشتیم... این کارن بیفانوس(دوستم) بهم هی زرت زنگ میزد... منم جواب دادم، میدونین کار به کجا رسید؟ از مسافرت رفتم گوهر دشت پیش کارن🗿🙏
این ینی دیگه تکلیفم با خودم روشن شد برای اولین بار دوست مجازیم و حضوری دیدم مثل مودی ها افتاده بودیم به جون هم من دست اینو مثل سگ میکشیدم که اقا بیا پسرعمومم اوردم بهش سلام کن گرخیده بود به خودش بابا من زجه میزدم ماشین و میگرفتم پسرعموم که قدش اندازه دایناسوره یجوری مارو نگا میکرد انگار از تیمارستان اومدیم🗿🗿🗿💔
خلاصه اینا به کنار... از مسافرت که برگشتیم جاده مادرخنده هی پیچ پیچی بود برای همین دل و رودم به هم ریخته نمیدونم چه گوهی بخورم🤠💔
این ینی دیگه تکلیفم با خودم روشن شد برای اولین بار دوست مجازیم و حضوری دیدم مثل مودی ها افتاده بودیم به جون هم من دست اینو مثل سگ میکشیدم که اقا بیا پسرعمومم اوردم بهش سلام کن گرخیده بود به خودش بابا من زجه میزدم ماشین و میگرفتم پسرعموم که قدش اندازه دایناسوره یجوری مارو نگا میکرد انگار از تیمارستان اومدیم🗿🗿🗿💔
خلاصه اینا به کنار... از مسافرت که برگشتیم جاده مادرخنده هی پیچ پیچی بود برای همین دل و رودم به هم ریخته نمیدونم چه گوهی بخورم🤠💔
۱.۸k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.