گوله برفی(اشاره به گوجو) پارت۲
از زبان کاسومی:
گوجو توی بطری آب مگومی یه چیزی ریخت گفت:صبر کنید ببینید چه میشه😎
مگومی اومد از اون آب خورد و چند لحظه بعد دیوونه د و رفت جلوی تلویزیون به خودش میگفت:دستتو بزار بیا بزار دیگه عجله کن چرا نمیزاری دستتو😧
همه از خنده منفجر شدیم داره به خودش میگه بیا دستتو بزار توی دستم😀😀
همش دیوونه بازی در میاورد تا اینکه سوکونا و نوبارا باهم یکی زدن در گوشش😃
مگومی داد زد:گوجو ساتورو تقصیر توعه روانی😠
افتاد دنبال گوجو منم افتادم دنبال مگومی ولی پام گیر کرد به یکی از عروسک تمرینی ها و خوردم زمین وسط راه دویدن گوجو و مگومی بودم
نزدیک بود له شم ولی به موقعه رفتم کنار یکی از اون عروسک گنده هارو برداشتم گذاشتم جلو صورت مگومی عروسک هم زد تو صورتش گفتم:تقصیر عروسک بود نه من😣
حالا دنبال من بود که مگومی بیوفته دنبال من عروسک رو از بالا ی سرم حدف گرفتم گفتم:صبر کن.....بزن
دوباره زد توی صورت مگومی و پرت شد طرف دیوار و صدای خیلی بلند داد گفتم:اوپس الان مدیر میوفته دنبال مگومی😝
فرار کردیم رفتیم و یکی از اون موجودات که همش اسمون رو یادم میره دیدیم
گوجو:یوایمو
حمله کردیم سمتش و یکی از حرکات جدید رو روش زدم که زمان از دست ما در رفت و یکم برای مسابقه دیر رسیدیم💁
همه ی سال دومی ها به من حمله کردن من چرا من؟ منی که تازه چند تا حرکت ابتدایی یاد گرفتم؟
داشتن میومدن تا منو بکشن که یه دفعه...
گوجو توی بطری آب مگومی یه چیزی ریخت گفت:صبر کنید ببینید چه میشه😎
مگومی اومد از اون آب خورد و چند لحظه بعد دیوونه د و رفت جلوی تلویزیون به خودش میگفت:دستتو بزار بیا بزار دیگه عجله کن چرا نمیزاری دستتو😧
همه از خنده منفجر شدیم داره به خودش میگه بیا دستتو بزار توی دستم😀😀
همش دیوونه بازی در میاورد تا اینکه سوکونا و نوبارا باهم یکی زدن در گوشش😃
مگومی داد زد:گوجو ساتورو تقصیر توعه روانی😠
افتاد دنبال گوجو منم افتادم دنبال مگومی ولی پام گیر کرد به یکی از عروسک تمرینی ها و خوردم زمین وسط راه دویدن گوجو و مگومی بودم
نزدیک بود له شم ولی به موقعه رفتم کنار یکی از اون عروسک گنده هارو برداشتم گذاشتم جلو صورت مگومی عروسک هم زد تو صورتش گفتم:تقصیر عروسک بود نه من😣
حالا دنبال من بود که مگومی بیوفته دنبال من عروسک رو از بالا ی سرم حدف گرفتم گفتم:صبر کن.....بزن
دوباره زد توی صورت مگومی و پرت شد طرف دیوار و صدای خیلی بلند داد گفتم:اوپس الان مدیر میوفته دنبال مگومی😝
فرار کردیم رفتیم و یکی از اون موجودات که همش اسمون رو یادم میره دیدیم
گوجو:یوایمو
حمله کردیم سمتش و یکی از حرکات جدید رو روش زدم که زمان از دست ما در رفت و یکم برای مسابقه دیر رسیدیم💁
همه ی سال دومی ها به من حمله کردن من چرا من؟ منی که تازه چند تا حرکت ابتدایی یاد گرفتم؟
داشتن میومدن تا منو بکشن که یه دفعه...
۱.۷k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.