ازدواج اجباری پارت۳
پیام رو باز کردم دیدم نوشته
منم شوهرت اسکل
به جونگ کوک نگاه کردم دیدم داره از خنده جر میخوره رفتیم خونه میخواستم لباسم رو در بیارم اماما نمیتونستم زیپش رو باز کنم کسی هم جز من و جونگ کوک تو خونه نبود
پس صداش کردم
&جونگ کوک
*هوم چیه
&میشه یدقه بیای
*اومدم
ا/ت ویو گفتم کوک بیاد کمکم
اومد داش زیپم رو خیلی اروم میکشید پایین نفس گرمش داشت دیوونم میکرد
*تموم شد
&ممنون برو بیرون
*هی یادته این اتاق مشترکمونه
&نچ یادمه قراره بهم دست نزنی
&کی تورو خواست من خودم دوست دختر دارم
*عالیه
*معلومه عالیه
فلش بک به صبح
کوک ویو از خواب بیدار شدم ا/ت رو دیدم مثل یه پیشی کوچولو خوابیده بود قلبم داشت تند تند میزد دستمگذاشتم رو قلبم و محو ا/ت شدم
ا/ت ویو از خواب پاشدم دیدم
کوک دستشو گذاشته رو قلبش و داره به من نیگا میکنع
&هوی کوک کوککککککک
*ها چیه بله کجاییم یعنی اهم
کوک ویو زنگ زدم به ته بیاد دنبالم
مکالمه ته و کوک
*الو ته
ته: الو سلام دادا خوبی
*مرسی خوبم میخواستم یچیزی بهت بگم ولی به کسی نگو
ته:چیشده دادا
*من عاشق ا/ت شدم
ته:چی ولیییی....
بمونید تو خماری ببخشید کم شد امروز۲ پارت میزازم بجاش
منم شوهرت اسکل
به جونگ کوک نگاه کردم دیدم داره از خنده جر میخوره رفتیم خونه میخواستم لباسم رو در بیارم اماما نمیتونستم زیپش رو باز کنم کسی هم جز من و جونگ کوک تو خونه نبود
پس صداش کردم
&جونگ کوک
*هوم چیه
&میشه یدقه بیای
*اومدم
ا/ت ویو گفتم کوک بیاد کمکم
اومد داش زیپم رو خیلی اروم میکشید پایین نفس گرمش داشت دیوونم میکرد
*تموم شد
&ممنون برو بیرون
*هی یادته این اتاق مشترکمونه
&نچ یادمه قراره بهم دست نزنی
&کی تورو خواست من خودم دوست دختر دارم
*عالیه
*معلومه عالیه
فلش بک به صبح
کوک ویو از خواب بیدار شدم ا/ت رو دیدم مثل یه پیشی کوچولو خوابیده بود قلبم داشت تند تند میزد دستمگذاشتم رو قلبم و محو ا/ت شدم
ا/ت ویو از خواب پاشدم دیدم
کوک دستشو گذاشته رو قلبش و داره به من نیگا میکنع
&هوی کوک کوککککککک
*ها چیه بله کجاییم یعنی اهم
کوک ویو زنگ زدم به ته بیاد دنبالم
مکالمه ته و کوک
*الو ته
ته: الو سلام دادا خوبی
*مرسی خوبم میخواستم یچیزی بهت بگم ولی به کسی نگو
ته:چیشده دادا
*من عاشق ا/ت شدم
ته:چی ولیییی....
بمونید تو خماری ببخشید کم شد امروز۲ پارت میزازم بجاش
۱۸.۱k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.