ایدل بهشتی: پارت3

نامجون رفت تا وسایل رو بیارم من تا زمان داشتم روی تخت ولو شدم که صدای جین رو شنیدم که گفت
جین: کی نودل میخوره
لیا: من
چون گشنم بود همینطور که ولو بودم که نامجون اومد
ن: بفرمایید اینم وسایلت بچینشون یه لباس بپوش میخوای با جیهوپ لایو بزارید
ل: ممنونم باشه
وسایلم رو چیدم و لباس پوشیدم (اسلاید دوم) یه میکاپ ساده انجام دادم رفتم نودل هم خوردم بعد با جیهوپ وارد لایو شدیم خیلی ها گفتن زشتم بی تی اس بدون من بهتره خیلی ها هم گفتن خوشگلی خوش اومدی از این حرف ها بعد لایو جیهوپ پاشد و من دوباره رو مبلی که نشسته بودم ولو شدم
تهیونگ: معلومه اولین لایو خسته کننده بود
لیا: خیلییی
ت: راستی جیمین رو ندیدی
ل: نه چطور
ت: همینجوری هر چی میگردم نیست بهش هم زنگ میزنم گوشیش خاموشه راستی شماره ی اعضا رو یادداشت کن
ل: باشه بعدا میگیرم الان برم لباسم رو عوض کنم
ت: باشه برو
رفتم لباسم رو عوض کردم بعد رفتم پیش اعضا کمی گپ زدیم
. موقع گپ:
جین: لیا چند سالته
لیا: 18 ولی دو سه روز دیگه میشه 19سالم
جین: خب پس نمیشه
یونگی: عیبی نداره یه زره کوتاه بیا
جین: نه نه نمیشه
لیا: چی نمیشه
جونگکوک: نمیتونی مشروب بخوری
لیا: اها باشه عیبی نداره شاید روز تولدم خوردم شما میتونید بخورید
جیهوپ: مطمئنی
لیا: اره
جین: باشه من میرم بیارم
جین رفت مشروب اورد اونو خوردن تا شب گپ زدیم ولی هنوز جیمین نیومده بود بالاخره اعضا خسته شدن و رفتن تو اتاقاشون منم رفتم تو اتاقم نشستم یکم کتاب خوندم که یکی وارد اتاقم شد اون....... بود



اینم پارت سه اینم شرط داره
پارت بعد بعد از10لایک