شاهزاده ی کتاب
#شاهزاده_ی_کتاب
P=4
- چی میگی
+ هیچی ولش کن
- میگم بیا بریم پیش جیمینینا
+ او اون کیه
- دوست من میشه گفت بست فرندم
+ اوکیی
- بیا سوار اسب شو بریم
+ اوکی ولی اینجا ماشین نیست
- نه اینجا وجود نداره
- میگم پرنسس یه لحظه اینجا وایسا کار دارم الان میام
+ اوکی
رفت و من هم از روی اسب بلند شدم و دوییدم سمت جنگل تا تونستم دوییدم که دیدم هوا داره تاریک میشه
+ او نه نه نه تهیونگ گفت تو جنگل پر حیوونه حیوونای وحشییی
- اومدم دیدم هیونی دیدم که گل سرش از سرش افتاده و معلومه سمت جنگل رفته
- او شتتتتتت
+ نشستم پای یه دختر و خودم بغل کردم و بغض کرده بودم
یهو یه ببر پرید جلوم و بهم خُر کشید
با تموم توانم داد زدم نهههههه تهیونگگگگگگگگگگ
- دیدم صداش اومد و دوییدم سمت صدا
+ دیدم یهو ببره افتاد زمین و چشماش بسته شد
- خوبی
+ آره
اومدم پاشم که پام توی گِلا لیز خورد و داشتم میخورم زدم که تهیونگ دستشو دور کمرم حلقه کرد و منو سمت خودش کشید و .......
هر هر خمار بموننننننن😈
شرایط ⭐️🦋
۸ تا لایک🦋⭐️
۳ تا کامنت🦋⭐️
۵۱ تایی شدم🦋⭐️
P=4
- چی میگی
+ هیچی ولش کن
- میگم بیا بریم پیش جیمینینا
+ او اون کیه
- دوست من میشه گفت بست فرندم
+ اوکیی
- بیا سوار اسب شو بریم
+ اوکی ولی اینجا ماشین نیست
- نه اینجا وجود نداره
- میگم پرنسس یه لحظه اینجا وایسا کار دارم الان میام
+ اوکی
رفت و من هم از روی اسب بلند شدم و دوییدم سمت جنگل تا تونستم دوییدم که دیدم هوا داره تاریک میشه
+ او نه نه نه تهیونگ گفت تو جنگل پر حیوونه حیوونای وحشییی
- اومدم دیدم هیونی دیدم که گل سرش از سرش افتاده و معلومه سمت جنگل رفته
- او شتتتتتت
+ نشستم پای یه دختر و خودم بغل کردم و بغض کرده بودم
یهو یه ببر پرید جلوم و بهم خُر کشید
با تموم توانم داد زدم نهههههه تهیونگگگگگگگگگگ
- دیدم صداش اومد و دوییدم سمت صدا
+ دیدم یهو ببره افتاد زمین و چشماش بسته شد
- خوبی
+ آره
اومدم پاشم که پام توی گِلا لیز خورد و داشتم میخورم زدم که تهیونگ دستشو دور کمرم حلقه کرد و منو سمت خودش کشید و .......
هر هر خمار بموننننننن😈
شرایط ⭐️🦋
۸ تا لایک🦋⭐️
۳ تا کامنت🦋⭐️
۵۱ تایی شدم🦋⭐️
۴.۷k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.