فیک ته فصل دو پارت یک

فیک ته فصل دو پارت یک
گیللیلیلیی نگا کنید ادمیتنون چقد دوستون داره

۵ سال بعد
ویو ات
تو این پنج سال همه چی عوض شده بود بعد اون خیانت فهمیدم که ادمی حتی از رگم بهم نزدیکتر باشه عزیز ترین کس زندگیم باشه اونم یه روزی بهم خیانت میکنه
از بدم میاد من عوض شدم شدم یه مافیا فقط سانا بود که بهش اعتماد داشتم اون برام موند با اینکه جعون همسرشه من رفتم امریکا دو هفته ی دیگه با یکی قرار دارم باید برم کره
ویو ته
تو این ۵ سال خیلی اشتباه کردم همش میرفتم بار و با یه دختر بودم ولی بازم دلم برا ات تنگ شده بود الانم دلم براش تنگه ولی دیگه چیکار کنم من الان مینا رو دارم دوس دخترم مینا (بچه ها ته هی در حال عوض کردن دوس دختره به دل نگیرید)
برام سخت بود بدون ات ولی چیکار کنم

______________________________________________________________________
ات: کای ( اسم دست راستشه )
کای: بله قربان
ات: می خوام برام اطلاعات اون هوانگ رو بیاری میشناسمش ولی می خوام بیشتر بدونم
کای: چشم
ات:هیونگ بدم میاد رسمی صحبت کنیم ما با هم رفیقیم
پس رسمی صحبت نکن
کای: اوکی
ات: هیونگا فقط زود اطلاعاتو برام بیار
کای: باشه
ات: اجوما برام قهوه درست میکنی
اجوما: چشم ارباب
ات: مرسی
اجوما: وظیفس
ات: ( تک خنده ای میزنه)





شرطا
۱۰لایک
۶کام
گود بای