فیک کوک ( مافیای عشق) پارت ۱
از زبان ا/ت
امروز خیلی توی مطبم کار کردم خسته شدم تازه شبم باید برم به باره جیمین تا چندتا دختر..ام نمیشه بهشون دختر گفت زنایی که اونجا هستن رو درمان کنم ( فکر کنم فهمیدین کدوم زنا رو میگم )
( این دختر ا/ت هست ۲۴ سالشه و دکتره که در طی اتفاقاتی که میوفته با جونگ کوک آشنا میشه )
( شب )
از زبان ا/ت
اومدم به بار راستش اصلا از اینجا خوشم نمیاد مجبورم چون جیمین که صاحب اینجاست یجورایی دوستمه که قبلا باهم درس میخوندیم
رفتم داخل یه اتاق جدا که اونجا یه چندتا رن هستن که باید درمانشون کنم بعده نیم ساعت کارم تموم شد که دیدم همه دخترا با عجله دارن لباسای کوتاه و جذاب و بدن نما میپوشن به یکیشون گفتم : ببخشید اینجا چخبره گفت : آقای جئون دارن میان گفتم : اون دیگه کیه اصلا برای چی میاد گفت : میاد تا یکی از ما رو برای خودش انتخاب کنه گفتم : آها از اون لحاظ
همه دخترا به صف شدن منم آخره صف موندم چون منتظر بودم جیمین بیاد تا باهاش تصفیه حساب کنم بالاخره جیمین اومد اما پشتش با یه مرده جذاب و خوش استایل اومد تو همینطوری سره جام موندم اونطوری که دخترا بهش نگاه میکردن فهمیدم آقای جئون آقای جئون که میگفتن این بود
همه دخترا براش اِشوه میریختن و حرفای تحریک آمیز میزدن ایشش چندشم شد این چه کاریه واسه دو هزار پول آخه ،
همون یارو به همه داشت نگاه میکرد که چشمش اومد روم گفت : این اینو میخوام
چشمام درشت کردم و گفتم : تو چی گفتی🤨😠
امروز خیلی توی مطبم کار کردم خسته شدم تازه شبم باید برم به باره جیمین تا چندتا دختر..ام نمیشه بهشون دختر گفت زنایی که اونجا هستن رو درمان کنم ( فکر کنم فهمیدین کدوم زنا رو میگم )
( این دختر ا/ت هست ۲۴ سالشه و دکتره که در طی اتفاقاتی که میوفته با جونگ کوک آشنا میشه )
( شب )
از زبان ا/ت
اومدم به بار راستش اصلا از اینجا خوشم نمیاد مجبورم چون جیمین که صاحب اینجاست یجورایی دوستمه که قبلا باهم درس میخوندیم
رفتم داخل یه اتاق جدا که اونجا یه چندتا رن هستن که باید درمانشون کنم بعده نیم ساعت کارم تموم شد که دیدم همه دخترا با عجله دارن لباسای کوتاه و جذاب و بدن نما میپوشن به یکیشون گفتم : ببخشید اینجا چخبره گفت : آقای جئون دارن میان گفتم : اون دیگه کیه اصلا برای چی میاد گفت : میاد تا یکی از ما رو برای خودش انتخاب کنه گفتم : آها از اون لحاظ
همه دخترا به صف شدن منم آخره صف موندم چون منتظر بودم جیمین بیاد تا باهاش تصفیه حساب کنم بالاخره جیمین اومد اما پشتش با یه مرده جذاب و خوش استایل اومد تو همینطوری سره جام موندم اونطوری که دخترا بهش نگاه میکردن فهمیدم آقای جئون آقای جئون که میگفتن این بود
همه دخترا براش اِشوه میریختن و حرفای تحریک آمیز میزدن ایشش چندشم شد این چه کاریه واسه دو هزار پول آخه ،
همون یارو به همه داشت نگاه میکرد که چشمش اومد روم گفت : این اینو میخوام
چشمام درشت کردم و گفتم : تو چی گفتی🤨😠
۱۷۸.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.