mide of the mansion
اسلاید ۲ دوست دختر تهیونگ(جانگ می)
اسلاید ۳ دوست دختر جیمین(می سون)
تهیونگ: این روزا جونگ کوک عجیب شده بود صبح میومد شرکت ولی یک ساعت نشده میرفت شبم دیر میومد خونه هر وقتم ازش پرسیدم یجوری بحثو عوض مرده از طرف دیگه یونجی خیلی مهربون خوش اخلاق و خوشگله رفتارای جونگ کوک داشت میرفت رو مخم این روزا به یونجی محل نمیده بهش توجه نمیکنه کلا انگار نه انگار اون وجود داره
تو پارک نشسته بودم و به اینا فکر میکردم که جانگ می اومد
جانگ می: سلاام مستر تهیونگ
تهیونگ: سلام میس جانگ می
جانگ می: میدونی چقدر طول کشید تا تونستم بابامو راضی کنم بیام پیش تو
بعد تووووووو فکرت درگیره
تهیونگ: نه فقط به جونگ کوک و یونجی فکر میکنم خودت میدونی که
جانگ می: اهم دلم برای یونجی میسوزه اون جوونه هنوز ۱۸ سالشم نشده نمیدونم چرا با جونگ کوک ازدواج کرده
تهیونگ: منم ....ولش کن بیا بریم بگردیم
جانگ می: خیله خب بریم
جیمین: سریع کارای شرکتو راست و ریز کردم و رفتم دنبال می سون
می سون: ۳ دقیقه دیر کردی
جیمین: باور کن خیلی کار داشتم تازه بیا ببین بخاطر تو جریمه هم شدم
می سون: باشه ( در حال خنده )
جیمین: هی نخند چرا میخندی ( خودشم داره میخنده )
می سون: خب کجا بریم
جیمین: بریم ساحل
می سون: فکر خوبیه بریم
جونگ کوک: پیش سومین بودم غذا سفارش داده بودیم و فیلم میدیدم
سومین: کوکی ....
جونگ کوک: هم
سومین: اگه یونجی بچه دار بشه چی
جونگ کوک: چییی ( غذا پرید تو گلوش )
سومین: بیا اب بخور
جونگ کوک: منظورت چیه
سومین: خب دارم میگم امکان داره بچه دار بشه
جونگ کوک: امکان نداره چون فقط یه دفعه بدون جلو گیری رابطه داشتیم اونم بخاطر این بود که مست بودم
سومین: ولی امکان داره بازم باردار بشه اون وقت چیکار میکنی
جونگ کوک: نمیزارم
سومین: انگار میتونی مانع حامله شدنش بشی
جونگ کوک: اون هنوز ۱۷ سالشه بچه دار نمیشه نگران نباش
سومین: خیله خب
♡♡♡♡♡
اسلاید ۳ دوست دختر جیمین(می سون)
تهیونگ: این روزا جونگ کوک عجیب شده بود صبح میومد شرکت ولی یک ساعت نشده میرفت شبم دیر میومد خونه هر وقتم ازش پرسیدم یجوری بحثو عوض مرده از طرف دیگه یونجی خیلی مهربون خوش اخلاق و خوشگله رفتارای جونگ کوک داشت میرفت رو مخم این روزا به یونجی محل نمیده بهش توجه نمیکنه کلا انگار نه انگار اون وجود داره
تو پارک نشسته بودم و به اینا فکر میکردم که جانگ می اومد
جانگ می: سلاام مستر تهیونگ
تهیونگ: سلام میس جانگ می
جانگ می: میدونی چقدر طول کشید تا تونستم بابامو راضی کنم بیام پیش تو
بعد تووووووو فکرت درگیره
تهیونگ: نه فقط به جونگ کوک و یونجی فکر میکنم خودت میدونی که
جانگ می: اهم دلم برای یونجی میسوزه اون جوونه هنوز ۱۸ سالشم نشده نمیدونم چرا با جونگ کوک ازدواج کرده
تهیونگ: منم ....ولش کن بیا بریم بگردیم
جانگ می: خیله خب بریم
جیمین: سریع کارای شرکتو راست و ریز کردم و رفتم دنبال می سون
می سون: ۳ دقیقه دیر کردی
جیمین: باور کن خیلی کار داشتم تازه بیا ببین بخاطر تو جریمه هم شدم
می سون: باشه ( در حال خنده )
جیمین: هی نخند چرا میخندی ( خودشم داره میخنده )
می سون: خب کجا بریم
جیمین: بریم ساحل
می سون: فکر خوبیه بریم
جونگ کوک: پیش سومین بودم غذا سفارش داده بودیم و فیلم میدیدم
سومین: کوکی ....
جونگ کوک: هم
سومین: اگه یونجی بچه دار بشه چی
جونگ کوک: چییی ( غذا پرید تو گلوش )
سومین: بیا اب بخور
جونگ کوک: منظورت چیه
سومین: خب دارم میگم امکان داره بچه دار بشه
جونگ کوک: امکان نداره چون فقط یه دفعه بدون جلو گیری رابطه داشتیم اونم بخاطر این بود که مست بودم
سومین: ولی امکان داره بازم باردار بشه اون وقت چیکار میکنی
جونگ کوک: نمیزارم
سومین: انگار میتونی مانع حامله شدنش بشی
جونگ کوک: اون هنوز ۱۷ سالشه بچه دار نمیشه نگران نباش
سومین: خیله خب
♡♡♡♡♡
۱۸.۱k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.