بعضی وقتها ادما الماسی تو دستشون دارن بعد چشمشون به یه گر
بعضی وقتها ادما الماسی تو دستشون دارن بعد چشمشون به یه گردو می افته، دولا میشن تا گردو رو بردارن ، الماس میفته زمین، قل می خوره ، تو عمق چاه گم می شه ، می دونی چی می مونه؟؟؟ یه ادمو ، یه دهن باز، یه گردوی پوک و یه دنیا حسرت....
۷.۶k
۲۲ آذر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.