part 10
جونگکوک:دیروز لونا از امریکا برگشته امشب هم میخواد بیاید اینجا به آجوما گفتم غذا های مورد علاقه لونا رو بپزه و خونه رو قشنگ ترتیب کنه
لونا:وای امشب میخوام بریم پیش کوکی جونم دلم براش واقعا خیلی تنگ شده.
(شب)
جونگکوک: صدای در خورد که آجوما در رو باز کرد که لونا اومد داخل پرید بغلم خیلی دلم براش تنگ شده بود
لونا:وای کوکی دلم برات خیلی تنگ شده بود
کوک:منم همینطوری عشقم
لونا:خببببببب بریم غذا بخوریممممممممم خیلی گشنمه دلم برای غذا های آجوما جونم خیلی تنگ شده
جونگکوک:خنده کیوت
لونا:خنده کیوت
بعد شام
لونا:خیببببب
جونگکوکمن خستع شدم
جونگکوک:خب
لونا:خب خوابم میاد بیا بریم بخوابیم(منحرف نشید هااهاااااااااااا)
جونگکوک:بریم
(خلاصه دیگه رفتن خوابیدم و صبح شد)
لونا:وای امشب میخوام بریم پیش کوکی جونم دلم براش واقعا خیلی تنگ شده.
(شب)
جونگکوک: صدای در خورد که آجوما در رو باز کرد که لونا اومد داخل پرید بغلم خیلی دلم براش تنگ شده بود
لونا:وای کوکی دلم برات خیلی تنگ شده بود
کوک:منم همینطوری عشقم
لونا:خببببببب بریم غذا بخوریممممممممم خیلی گشنمه دلم برای غذا های آجوما جونم خیلی تنگ شده
جونگکوک:خنده کیوت
لونا:خنده کیوت
بعد شام
لونا:خیببببب
جونگکوکمن خستع شدم
جونگکوک:خب
لونا:خب خوابم میاد بیا بریم بخوابیم(منحرف نشید هااهاااااااااااا)
جونگکوک:بریم
(خلاصه دیگه رفتن خوابیدم و صبح شد)
۶.۲k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.