【عزیزان اون( ولی ) اخر بود اون رو حذف کنید قرار بود اون ب
【عزیزان اون( ولی ) اخر بود اون رو حذف کنید قرار بود اون باشه که اومدم ادامه بدم یادم رفت چی بود 】
[ دیدار اول . پارت هفتم ]
☆ دازای از اتاق پدرش موری سان اومد بیرون و رفت یک دوشی بگیره وقتی از حموم اومد بیرون لباسش رو پوشید و شام خورد بعد از شام رفت تو اتاقش و یک کتابی خوند ( همون کتابی که تو قسمت دوم بود ، اسمش رو یادم رفت ) بعد رفت رو تخت و از پشت چویا بغل کرد و خوابید ( خیلی ناز )
* فردا صبح * [ از زبان چویا ]
پاشدم دیدم روی یه تختم از کی تا حالا من تخت دارم ؟ بعد دیدم یکی بغلم کرده ، روم رو اونور کردم دیدم دازایه یکمی سرخ شدم ولی خیلی وقت بود اینقدر خوب نخوابیده بودما
از بغل دازای اومدم بیرون و روش پتو انداختم و از اتاق رفتم بیرون اصلا نمیدونستم کجا هستم ولی فکر میکردم خونه دازای باشه این که آخه خونه نیست عمارتتت بیشتررررر
همینجوری تو فکر بودم که میا اومد
@ چویا سان لطفا بیاین صبحونه میل کنید
چویا : ممنون
* بعد از صبحونه *
چویا : آخيش چه خوشمزه بود
رفتم روی مبل نشستم و تلویزیون دیدم
* ۱ یا ۲ ساعت بعد *
خیلی حوصلم سر رفته بود که دازای اومد گفت : چرا منو بیدار نکردید ؟
چویا : .....
★ ادامه دارد ★
___________________________
عزیزان من کرمم گرفته شاید بعد از شامم پارت بعدش رو دادم ولی اگر ندادم فردا میدم 😊
[ دیدار اول . پارت هفتم ]
☆ دازای از اتاق پدرش موری سان اومد بیرون و رفت یک دوشی بگیره وقتی از حموم اومد بیرون لباسش رو پوشید و شام خورد بعد از شام رفت تو اتاقش و یک کتابی خوند ( همون کتابی که تو قسمت دوم بود ، اسمش رو یادم رفت ) بعد رفت رو تخت و از پشت چویا بغل کرد و خوابید ( خیلی ناز )
* فردا صبح * [ از زبان چویا ]
پاشدم دیدم روی یه تختم از کی تا حالا من تخت دارم ؟ بعد دیدم یکی بغلم کرده ، روم رو اونور کردم دیدم دازایه یکمی سرخ شدم ولی خیلی وقت بود اینقدر خوب نخوابیده بودما
از بغل دازای اومدم بیرون و روش پتو انداختم و از اتاق رفتم بیرون اصلا نمیدونستم کجا هستم ولی فکر میکردم خونه دازای باشه این که آخه خونه نیست عمارتتت بیشتررررر
همینجوری تو فکر بودم که میا اومد
@ چویا سان لطفا بیاین صبحونه میل کنید
چویا : ممنون
* بعد از صبحونه *
چویا : آخيش چه خوشمزه بود
رفتم روی مبل نشستم و تلویزیون دیدم
* ۱ یا ۲ ساعت بعد *
خیلی حوصلم سر رفته بود که دازای اومد گفت : چرا منو بیدار نکردید ؟
چویا : .....
★ ادامه دارد ★
___________________________
عزیزان من کرمم گرفته شاید بعد از شامم پارت بعدش رو دادم ولی اگر ندادم فردا میدم 😊
۳.۷k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.