شاگرد عاشق🖤
شاگرد عاشق🖤
جونگ کوک: داشتن بهش نگاه میکردم من دخترایه زیادی دیدم خیلی خیلی خیلی زیاد حتی از زندگی بعضی هاشون خبر هم داشتم
بعضی ها دنبال رفیق بودن بعضیا هرزه بازی بعضیا درس بعضیا ورزش بعضیا کار میکردن و بعضیا فقط به خودشون میبالیدن بعضیا از خودشون بدشون میومد همه جوره آدم دیدم ولی بانو اون با همه فرق داشت نمیدونم چرا کسی که الان هست خوده واقعیش نیس انگار یه نقابی زده و هیچکسی نمیفهمه دوره قلبش حصار زده و مغزش فرمانده کله بدنشه شغلش چیه چرا کله خونه میگن اون بی رحمه ولی با من انقدر خوب رفتار میکنه هرچی کتکم بزنه بازم نمیتونم بگم اون بی رحمه اون قبلا بهم اخطار داد و من گوش نکردم
ا/ت: دیدم رفته تو فکر یدونه زدم به لاله گوشش که پرید
جونگ کوک: آخ ها؟
ا/ت: چیه ایستاده خوابت برده؟؟
جونگ کوک: آخه کی ایستاده خوابش میبره؟؟
ا/ت: از تو که بعید نیس شاید خوابیدی
جونگ کوک: نه راستش رفتم تو فکر
ا/ت: چه فکری
جونگ کوک:ای وای حالا چی بگم عام عوم عیم اهاا
هیچی یاده گذشتم افتادم
ا/ت: دستم رو انداختم دوره گردنش و از پله ها رفتیم پایین
گذشته ولش کن بخوای بهش فک کنی خودت نابود میشی
از پله ها رفتم پایین که جیسون جکی رو دیدم داشتم کشتی میگرفتن
هوی شما دوتا
جوی: عه سلام بانو
ا/ت: سلام و کوفت تو تویه خونه الان خدمتکار میبینی که میگی بانو
جکی: خیر بانو
ا/ت: پس نگو بانو
جکی: چشم بانو
ا/ت: بگیرمت پاره ای دوییدم پشتش
جیسون: موش برو گربه تو رو نگیره
جونگ کوک: نمیخوای اقدامی بکنی؟؟
جیسون: دارم حال میکنم ولش کن
جکی: بسه بسه باشه ببخشید تو خیلی نفس داری تا بوسان اگه بدوئم که نمیتونم ولی بدوئم تو منو میگیری ولش کن پس
ا/ت: خوب حالا چی میگی
جکی: ا/ت گوه خوردم
ا/ت: دیگه نخور واسه بدن ضرر داره
راستی کوک تو چقدر میتونی بدوئی؟؟
جونگ کوک: خوب وقتی دزدی میکردم نیاز داشتم به پایی که تند بدوئه برایه همون سرعتم خوبه
ا/ت:خوبه خوبه
عو راستی جیسون
جیسون:هوم؟لش کرده رو مبل
ا/ت: هوم هوم چیه میکنی پاشو مثله آدم بشین
جیسون: بله؟
ا/ت:به کوک چه کاری دادی؟؟
جیسون: بلده ماشین برونه علاقه خاصی هم داره میتونیم موقعه عملیات ها ازش کمک بگیریم
ا/ت: خوب کوک گوش کن چی میگم
نا مافیا هستیم یه بانده خیلی بزرگ چند ماه پیش راننده حرفه ای ما که هه جونگ بود تیر میخوره و میمیره تو میتونی جاش رو بگیری ولی باید تمام کار ها به ماشین رو یاد بگیری لایی کشیدن سرعت تکاف و حتی چرخش نمایشی همه رو یاد میگیری و بعدش به ما کمک میکنی
جونگ کوک: با حرفایی که شنیدم خون تو تنم سوخت مافیا ماشین من تفنگ خون مرگ و میر من میترسم
بان.و من.من میترسم!
پارت نهم🖤
جونگ کوک: داشتن بهش نگاه میکردم من دخترایه زیادی دیدم خیلی خیلی خیلی زیاد حتی از زندگی بعضی هاشون خبر هم داشتم
بعضی ها دنبال رفیق بودن بعضیا هرزه بازی بعضیا درس بعضیا ورزش بعضیا کار میکردن و بعضیا فقط به خودشون میبالیدن بعضیا از خودشون بدشون میومد همه جوره آدم دیدم ولی بانو اون با همه فرق داشت نمیدونم چرا کسی که الان هست خوده واقعیش نیس انگار یه نقابی زده و هیچکسی نمیفهمه دوره قلبش حصار زده و مغزش فرمانده کله بدنشه شغلش چیه چرا کله خونه میگن اون بی رحمه ولی با من انقدر خوب رفتار میکنه هرچی کتکم بزنه بازم نمیتونم بگم اون بی رحمه اون قبلا بهم اخطار داد و من گوش نکردم
ا/ت: دیدم رفته تو فکر یدونه زدم به لاله گوشش که پرید
جونگ کوک: آخ ها؟
ا/ت: چیه ایستاده خوابت برده؟؟
جونگ کوک: آخه کی ایستاده خوابش میبره؟؟
ا/ت: از تو که بعید نیس شاید خوابیدی
جونگ کوک: نه راستش رفتم تو فکر
ا/ت: چه فکری
جونگ کوک:ای وای حالا چی بگم عام عوم عیم اهاا
هیچی یاده گذشتم افتادم
ا/ت: دستم رو انداختم دوره گردنش و از پله ها رفتیم پایین
گذشته ولش کن بخوای بهش فک کنی خودت نابود میشی
از پله ها رفتم پایین که جیسون جکی رو دیدم داشتم کشتی میگرفتن
هوی شما دوتا
جوی: عه سلام بانو
ا/ت: سلام و کوفت تو تویه خونه الان خدمتکار میبینی که میگی بانو
جکی: خیر بانو
ا/ت: پس نگو بانو
جکی: چشم بانو
ا/ت: بگیرمت پاره ای دوییدم پشتش
جیسون: موش برو گربه تو رو نگیره
جونگ کوک: نمیخوای اقدامی بکنی؟؟
جیسون: دارم حال میکنم ولش کن
جکی: بسه بسه باشه ببخشید تو خیلی نفس داری تا بوسان اگه بدوئم که نمیتونم ولی بدوئم تو منو میگیری ولش کن پس
ا/ت: خوب حالا چی میگی
جکی: ا/ت گوه خوردم
ا/ت: دیگه نخور واسه بدن ضرر داره
راستی کوک تو چقدر میتونی بدوئی؟؟
جونگ کوک: خوب وقتی دزدی میکردم نیاز داشتم به پایی که تند بدوئه برایه همون سرعتم خوبه
ا/ت:خوبه خوبه
عو راستی جیسون
جیسون:هوم؟لش کرده رو مبل
ا/ت: هوم هوم چیه میکنی پاشو مثله آدم بشین
جیسون: بله؟
ا/ت:به کوک چه کاری دادی؟؟
جیسون: بلده ماشین برونه علاقه خاصی هم داره میتونیم موقعه عملیات ها ازش کمک بگیریم
ا/ت: خوب کوک گوش کن چی میگم
نا مافیا هستیم یه بانده خیلی بزرگ چند ماه پیش راننده حرفه ای ما که هه جونگ بود تیر میخوره و میمیره تو میتونی جاش رو بگیری ولی باید تمام کار ها به ماشین رو یاد بگیری لایی کشیدن سرعت تکاف و حتی چرخش نمایشی همه رو یاد میگیری و بعدش به ما کمک میکنی
جونگ کوک: با حرفایی که شنیدم خون تو تنم سوخت مافیا ماشین من تفنگ خون مرگ و میر من میترسم
بان.و من.من میترسم!
پارت نهم🖤
۷.۵k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.