hi
hi
قبل از اینکه بخواین ایراد بگیرین من ی چند تا نکته بگم اول اینکه چون اولین ارتمه می دونم گند زدم و مژه هاشو ولی دیگه ببخشید و خب چون داریم به امتحانات دی ماه نزدیک میشیم 🥲 دیگه ببخشید و اینکه من اوسیمو از اوبایاشاکی مرحوم قالب گرفتم 😤😮💨 چون بنظرم لباسای بقیه خیلی جالب نبود واینکه بیوگرافی رو هم میگم
اسم: سورا
فامیلی: یاکومو
معنی اسم: اسمان
معنی: هشت ابر
سن: 15
فد: 164
وزن: 40
رتبه: هاشیرا (گدرت ✨🫴😔)
تنفس: ابر
تعداد: هشت
روز تولد: 8ژانویه یا 19دی تولد من 🫠تایپ: istj
اخلاق: گاهی وقت ها مهربان، عاشق غذا، گاهی سردوجدی
دوستان: تانجیرو، گیو، نزوکو، اوبانای، گنیا
خلاصه زندگی: خانواده سورا توی ی دهکده ای زندگی میکردن که اعتقاد داشتن مرد ها از زن ها قوی ترن واسه ی همین توی اون دهکده بیشتر بچه ها پسر بودن و چون سورا تک فرزند بود اون رو اذیت می کردن پدر سورا محافظ دهکده بود نه به تنهایی البته ولی قوی تر بود ی شب که بابای سورا خونه نبود ی شیطان قایمکی وارد دهکده میشه و به خونه سورا حمله میکنه چون نزدیک تر بود سورا که میفهمه میره سریع قایم میشه
و وقتی شیطان میرسه مامان سورا رو به بدترین حالت ممکن میکشه از اون طرف پدر سورا که تازه فهمیده بود یک نفر نفوذ کرده سریع میره سمت خونه اما وقنی میرسه شیطانه متوجه میشه و به پدر سورا حمله میکنه و به بدترین حالت ممکن سلاخی میکنه و برمیگرده چون مردم فهمیده بودن کسی حمله کرده بعد اون سورا ضربه روحی بزرگی می خوره و چون دختر بود هیچکس اون رو نمیپذیرفت تا اینکه اوروکوداکی اومد و اون رو پذیرفت و با گیو و سابیتو و ماکیمو اشنا شد و همون اتفاقات افتاد توی انیمه و گیو فقط وقتی پیش سورا هست لبخند کوچکی میزنه چون دوست بچگی او است وبعد از شکست موزان زنده میمونه
اد استوری نمیکنی زیبا 😊✨
قبل از اینکه بخواین ایراد بگیرین من ی چند تا نکته بگم اول اینکه چون اولین ارتمه می دونم گند زدم و مژه هاشو ولی دیگه ببخشید و خب چون داریم به امتحانات دی ماه نزدیک میشیم 🥲 دیگه ببخشید و اینکه من اوسیمو از اوبایاشاکی مرحوم قالب گرفتم 😤😮💨 چون بنظرم لباسای بقیه خیلی جالب نبود واینکه بیوگرافی رو هم میگم
اسم: سورا
فامیلی: یاکومو
معنی اسم: اسمان
معنی: هشت ابر
سن: 15
فد: 164
وزن: 40
رتبه: هاشیرا (گدرت ✨🫴😔)
تنفس: ابر
تعداد: هشت
روز تولد: 8ژانویه یا 19دی تولد من 🫠تایپ: istj
اخلاق: گاهی وقت ها مهربان، عاشق غذا، گاهی سردوجدی
دوستان: تانجیرو، گیو، نزوکو، اوبانای، گنیا
خلاصه زندگی: خانواده سورا توی ی دهکده ای زندگی میکردن که اعتقاد داشتن مرد ها از زن ها قوی ترن واسه ی همین توی اون دهکده بیشتر بچه ها پسر بودن و چون سورا تک فرزند بود اون رو اذیت می کردن پدر سورا محافظ دهکده بود نه به تنهایی البته ولی قوی تر بود ی شب که بابای سورا خونه نبود ی شیطان قایمکی وارد دهکده میشه و به خونه سورا حمله میکنه چون نزدیک تر بود سورا که میفهمه میره سریع قایم میشه
و وقتی شیطان میرسه مامان سورا رو به بدترین حالت ممکن میکشه از اون طرف پدر سورا که تازه فهمیده بود یک نفر نفوذ کرده سریع میره سمت خونه اما وقنی میرسه شیطانه متوجه میشه و به پدر سورا حمله میکنه و به بدترین حالت ممکن سلاخی میکنه و برمیگرده چون مردم فهمیده بودن کسی حمله کرده بعد اون سورا ضربه روحی بزرگی می خوره و چون دختر بود هیچکس اون رو نمیپذیرفت تا اینکه اوروکوداکی اومد و اون رو پذیرفت و با گیو و سابیتو و ماکیمو اشنا شد و همون اتفاقات افتاد توی انیمه و گیو فقط وقتی پیش سورا هست لبخند کوچکی میزنه چون دوست بچگی او است وبعد از شکست موزان زنده میمونه
اد استوری نمیکنی زیبا 😊✨
۳۴۱
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.