Romane پسر عموی من
Romane پسر عموی من
part 6
_ چی شد بز دل ترسیدی؟ چشامو آروم باز کردمو گفتم: نه چه ربطی داره راجب خودت چی فکر کردی. از روم پاشد و با لبخند گفت _ میرم دوش بگیرم بیام تا برمیگردم حاضر شو برای شام میریم بیرون سری تکون دادم و رفتم حاضر شدم و کوک همزمان با من آماده شد و از هتل زدیم بیرون. _ خوب به حرفام گوش کن جایی که میریم دوستامم هستن تو فقط دختر عموم ایی نه زن آینده ام. با حرص گفتم: عجب گیری کردیم! سوار ماشین شدیم و وارد یه رستوران شیک شدیم که چشم به یه دختر افتاد که دور میزی که کوک رزرو کرده بود نشسته بود و با یه پسر _ سلام _ سلام عزیزم مدتی بود ندیده بودمت _ همین طوره دختر عموم جنی، لیسا دوستم. با لبخند گفتم خوشبختم _ همچنین جنی! نفهمیدم چرا کوک با دیدن پسری که کناره لیسا بود عصبی شد و با حرص گفت: فکر کنم پسری که کنارته پارتنر ته. اشتباه که فکر نمیکنم؟ لیسا حرفی نزده بود که کوک وسط حرف اش پرید کافیه دیگه بشینیم سر میز
لایک کامنت و فالو یادتون نره
part 6
_ چی شد بز دل ترسیدی؟ چشامو آروم باز کردمو گفتم: نه چه ربطی داره راجب خودت چی فکر کردی. از روم پاشد و با لبخند گفت _ میرم دوش بگیرم بیام تا برمیگردم حاضر شو برای شام میریم بیرون سری تکون دادم و رفتم حاضر شدم و کوک همزمان با من آماده شد و از هتل زدیم بیرون. _ خوب به حرفام گوش کن جایی که میریم دوستامم هستن تو فقط دختر عموم ایی نه زن آینده ام. با حرص گفتم: عجب گیری کردیم! سوار ماشین شدیم و وارد یه رستوران شیک شدیم که چشم به یه دختر افتاد که دور میزی که کوک رزرو کرده بود نشسته بود و با یه پسر _ سلام _ سلام عزیزم مدتی بود ندیده بودمت _ همین طوره دختر عموم جنی، لیسا دوستم. با لبخند گفتم خوشبختم _ همچنین جنی! نفهمیدم چرا کوک با دیدن پسری که کناره لیسا بود عصبی شد و با حرص گفت: فکر کنم پسری که کنارته پارتنر ته. اشتباه که فکر نمیکنم؟ لیسا حرفی نزده بود که کوک وسط حرف اش پرید کافیه دیگه بشینیم سر میز
لایک کامنت و فالو یادتون نره
۳.۱k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.