سرنوشت پارت ۲
وقتی رسیدم مدرسه
یه نفر جلو چشامو گرفت، میتونستم حدس بزنم که جیناعه (دوستش) ولی چیزی نگفتم. از بس چیزی نگفتمممممممم که خودش دستاشو برداشت و ظاهری خشمگین جلوم ظاهر شد،یهو زدم زیر خنده که
گفت: به من میخندی قورباغه؟؟؟
یهو لبخندم خشک شد و گفتم: زیادی حرف میزنیااااا
یه هوفی کشید و به ساعتش نگاه کرد و گفت: زنگ خورده، هوا ام خیلی آفتابیه پوستت سیاه میشه بعدشم کراش عزیزت ( دختره ، کلا مدرسه دخترونس)دم سالن وایساده بیا ما هم بریم.
از این نصیحت کردناش خیلی خوشم میومد با وجود اینکه کلا یک ماه و نیم ازم بزرگتر بود ولی کپی برابر اصل مامانا بود یه تک خنده ای کردم و پرید بغلش و محکم فشارش دادم
جینا: آیییییی لهم کردی ولم کنننن آخخخ
یونجی : باشه بابا باشه بیا بریم
رفتیم دم سالن وایسادیم که یهو بورام(همون کراشش) اومد و یه سلام خیلی گرم گفت و از اون لبخند های شیرینش زد،تو ام خیلی تحویلش گرفتی ولی جینا بهش چشم غره ی شدیدی رفت که دوست داشتی همونجا بگیرمبزنمش ولی فکر کردن به بورام بهتر بود، یک ماه بود که هر چقدرم از کنار هم رد میشدیم و چشم تو چشم میشدنیم اصلا بهم محل نمیداد، وقتی از کنارم رد شد یه طرز بدی بغضم گرفته بود که جینا به بازوم زد و محکم بغلم کرد که به اشکام اجازه ریختن دادم و خودمو تو بغلش جا کردم....
بقیه هم برای پارت بعد🤍✨🤍🤍✨✨✨🤍🤍
یه نفر جلو چشامو گرفت، میتونستم حدس بزنم که جیناعه (دوستش) ولی چیزی نگفتم. از بس چیزی نگفتمممممممم که خودش دستاشو برداشت و ظاهری خشمگین جلوم ظاهر شد،یهو زدم زیر خنده که
گفت: به من میخندی قورباغه؟؟؟
یهو لبخندم خشک شد و گفتم: زیادی حرف میزنیااااا
یه هوفی کشید و به ساعتش نگاه کرد و گفت: زنگ خورده، هوا ام خیلی آفتابیه پوستت سیاه میشه بعدشم کراش عزیزت ( دختره ، کلا مدرسه دخترونس)دم سالن وایساده بیا ما هم بریم.
از این نصیحت کردناش خیلی خوشم میومد با وجود اینکه کلا یک ماه و نیم ازم بزرگتر بود ولی کپی برابر اصل مامانا بود یه تک خنده ای کردم و پرید بغلش و محکم فشارش دادم
جینا: آیییییی لهم کردی ولم کنننن آخخخ
یونجی : باشه بابا باشه بیا بریم
رفتیم دم سالن وایسادیم که یهو بورام(همون کراشش) اومد و یه سلام خیلی گرم گفت و از اون لبخند های شیرینش زد،تو ام خیلی تحویلش گرفتی ولی جینا بهش چشم غره ی شدیدی رفت که دوست داشتی همونجا بگیرمبزنمش ولی فکر کردن به بورام بهتر بود، یک ماه بود که هر چقدرم از کنار هم رد میشدیم و چشم تو چشم میشدنیم اصلا بهم محل نمیداد، وقتی از کنارم رد شد یه طرز بدی بغضم گرفته بود که جینا به بازوم زد و محکم بغلم کرد که به اشکام اجازه ریختن دادم و خودمو تو بغلش جا کردم....
بقیه هم برای پارت بعد🤍✨🤍🤍✨✨✨🤍🤍
۱.۴k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.