پارت ۱۷ : Black Woolf...
صبح روز بعد
از زبان تهیونگ
ساعت ۶ صبح بود
یه روز جدید در کناره کوکی
سریه رفتم حموم
لباسامو پوشیدم
و عطرسرد و یخیمو زدم
و رفتم پایین
ساعت ۷ بود
اجوما : پسرم صبحت بخیر
تهیونگ : صبح توهم بخیر اجوما
اجوما : پسرم صبحونه نمیخوری
تهیونگ : نه اجوما توی شرکت میخورم
احوما : باشه پسرم فقط
تهیونگ : چی
اجوما : جونگکوک امروز دانشگاه نداره
تهیونگ : چرا داره
اجوما : العان باید بیدار شه ها
تهیونگ: خودم میرم دنبالش اجوما جونم و کتشو در آورد و داد به دست اجوما و رفت
سمت اتاق کوک در زد و کوک جواب نداد بارها و بارها در زد ولی جواب ندار با عصبانیت درو باز کرد و با صحنه ی روبه قند تو دلش آب شد
جونگ کوک یه عروسک خرگوشی کیوت رو بغل کرده بود و با لباس خواب هویجی روی تخت خوابیده بود
رفت نزدیک تر و کوک رو صدا رد بیدار نمیشد ولی آخر با داد آرومی که تهیونگ کشید و اسمشو صدا زد جونگ کوک بل هول و خوابآلودگی بیدار شد و روی تخت نشست تهیونگ شونه هاشو گرفت و گفت : هی پاشو مگه دانشگاه نداری که جونگ کوک با خوابآلودگی و کیوتی بیش از اندازه ای گفت : لطفا چند دیقه دیگه بخوابم
تهیونگ : نمیشه دانشگاه دیر میشه
جونگ کوک خودشو توی تهیونگ رها کرد و گفت : لطفا خوابم میاد ( کیوت گوگولی مگولی )
تهیونگ جونگ کوک رو برآید استایل بغل کرد و جونگ کوک خالالوتر از اون بود که در برابر این حرکت تهیونگ اعتراضی بکن پس سرشو به سینه ی ستبر تهیونگ چسبوند
تهیونگ جونگکوک رو بلند کرد و گذاشت سر میز صبحانه و گفت : شروع کن
جونگ کوک : ها چی ( بچم تازه ویندوزش اومده بالا )
تهیونگ دید این انگار بالاخونشو اجاره داده پس دست به کارشده یکم سوپ و رولت کیمچی و دوکبوکی و اینارو ریخت راخل ظرف و گفت بخور دیگه
جونگ کوکم گفت : من خو تو اتاق بودم چطور اومدم اینجا ( گیج و منگ )
تهیونگ : من آوردمت راستی العان دیرت میشه ها پس زودتر صبحونتو بخور تا بری دانشگاه
جونگ کوک با بیخیال گفت : دانشگاه
یهو مثل جت پرید بالا و گفت : ای وای دانشگاه سریع یکن غذا خوردو رفت بالا رفت دستشویی کاراشو انجام داد
موهاشو درست کرد
و اومد از کمد یه لباس راحت و شیک انتخاب کرد و ماسکشم با ططابقت رنگ لبای برداشت بعد کیفشو برداشت و سریع کتابایی که برای امروز نیاز داشت و برداشت و سریع دویید رفت پایین
جونگ کوک : من العان چطوری برم
تهیونگ : بدو بیا من میبرمت ساعت ۷ و نیمه ها
جونگ کوک : وای دیر شد و سریع سوار ماشین آخر مدل تهیونگ شد
بلاخره رسیدن تا جونگ کوک خواست پیاده بسه تهیونگ گفت : ماسکت ( اخم )
جونگ کوک سریع از توی کیفش ماسکشو دراورد و سریع گذاشت و رفت سر کلاس با دیدن جیمین و جیهوپ گل از گلش شکفت و سریع رفت کنارشون و بغلشون کرد خداروشکر هنوز استاد نیومده بود
از زبان تهیونگ
ساعت ۶ صبح بود
یه روز جدید در کناره کوکی
سریه رفتم حموم
لباسامو پوشیدم
و عطرسرد و یخیمو زدم
و رفتم پایین
ساعت ۷ بود
اجوما : پسرم صبحت بخیر
تهیونگ : صبح توهم بخیر اجوما
اجوما : پسرم صبحونه نمیخوری
تهیونگ : نه اجوما توی شرکت میخورم
احوما : باشه پسرم فقط
تهیونگ : چی
اجوما : جونگکوک امروز دانشگاه نداره
تهیونگ : چرا داره
اجوما : العان باید بیدار شه ها
تهیونگ: خودم میرم دنبالش اجوما جونم و کتشو در آورد و داد به دست اجوما و رفت
سمت اتاق کوک در زد و کوک جواب نداد بارها و بارها در زد ولی جواب ندار با عصبانیت درو باز کرد و با صحنه ی روبه قند تو دلش آب شد
جونگ کوک یه عروسک خرگوشی کیوت رو بغل کرده بود و با لباس خواب هویجی روی تخت خوابیده بود
رفت نزدیک تر و کوک رو صدا رد بیدار نمیشد ولی آخر با داد آرومی که تهیونگ کشید و اسمشو صدا زد جونگ کوک بل هول و خوابآلودگی بیدار شد و روی تخت نشست تهیونگ شونه هاشو گرفت و گفت : هی پاشو مگه دانشگاه نداری که جونگ کوک با خوابآلودگی و کیوتی بیش از اندازه ای گفت : لطفا چند دیقه دیگه بخوابم
تهیونگ : نمیشه دانشگاه دیر میشه
جونگ کوک خودشو توی تهیونگ رها کرد و گفت : لطفا خوابم میاد ( کیوت گوگولی مگولی )
تهیونگ جونگ کوک رو برآید استایل بغل کرد و جونگ کوک خالالوتر از اون بود که در برابر این حرکت تهیونگ اعتراضی بکن پس سرشو به سینه ی ستبر تهیونگ چسبوند
تهیونگ جونگکوک رو بلند کرد و گذاشت سر میز صبحانه و گفت : شروع کن
جونگ کوک : ها چی ( بچم تازه ویندوزش اومده بالا )
تهیونگ دید این انگار بالاخونشو اجاره داده پس دست به کارشده یکم سوپ و رولت کیمچی و دوکبوکی و اینارو ریخت راخل ظرف و گفت بخور دیگه
جونگ کوکم گفت : من خو تو اتاق بودم چطور اومدم اینجا ( گیج و منگ )
تهیونگ : من آوردمت راستی العان دیرت میشه ها پس زودتر صبحونتو بخور تا بری دانشگاه
جونگ کوک با بیخیال گفت : دانشگاه
یهو مثل جت پرید بالا و گفت : ای وای دانشگاه سریع یکن غذا خوردو رفت بالا رفت دستشویی کاراشو انجام داد
موهاشو درست کرد
و اومد از کمد یه لباس راحت و شیک انتخاب کرد و ماسکشم با ططابقت رنگ لبای برداشت بعد کیفشو برداشت و سریع کتابایی که برای امروز نیاز داشت و برداشت و سریع دویید رفت پایین
جونگ کوک : من العان چطوری برم
تهیونگ : بدو بیا من میبرمت ساعت ۷ و نیمه ها
جونگ کوک : وای دیر شد و سریع سوار ماشین آخر مدل تهیونگ شد
بلاخره رسیدن تا جونگ کوک خواست پیاده بسه تهیونگ گفت : ماسکت ( اخم )
جونگ کوک سریع از توی کیفش ماسکشو دراورد و سریع گذاشت و رفت سر کلاس با دیدن جیمین و جیهوپ گل از گلش شکفت و سریع رفت کنارشون و بغلشون کرد خداروشکر هنوز استاد نیومده بود
۱۰.۰k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.