رمان
#رمان
#عاشقانه
-رمانحوریہیسید
#پارت_بیستوهشتم
اون شب اصلا خوابم نبرد
کتاب توحید مفضل رو باز کردم ...
"میخواهم از خلقت انسان بگویم:
انسان قبل از تولد در سه تاریکی پیچیده شده
¹.تاریکیشکم
².تاریکیرحممادر
³.تاریکیبچهدان
اودر رحممادر ،نه میتواند دنبال غذایی برود
ونهمیتواند آزار و بلایی را از خود براند.
نوزاد از آن جای تنگ وتاریک ،به جهانی بزرگ و وسیع پا میگذارد که نیاز هایش با نیاز های دوران جنینی خیلی فرق دارد.
خدای مهربان و مدبر ،همان غذای خونی را که در رحم مادر به او میداد ، به شیر پاکیزه و سفید تبدیل میکند،انگار که لباس سرخ خون را میکند و لباس سفید شیر بر این مایع میپوشاند.
مزه و رنگ و ویژگی هایش را هم برای او گوارا و خوش مزه میکند.
از همان نخستین لحظات تولد ، خدای دانای توانا ،غذای کودک را برایش آماده کرده است.
خدا به نوزاد آموخته است که زبانش را بیرون بیاورد و لبهایش را بجنباند ، مادر میفهمد که نوزادش گرسنه است و غذا میخواهد.
چندی بعد نوزاد بزرگ تر میشود و گوشت و اندامش قوی تر میشود
باید غذا بخورد تا بدنش محکم شود و اعضایش قوت بگیرد
بنابراین خدای مهربان برای او دندان های تیزی می آفریند که مثل آسیاب ،باآنها میتواند خوردنی ها را نرم کند و راحت بخورد.
نوزاد همین طور رشد میکند تا به بلوغ میرسد
اگر پسر باشد ، بر روی صورتش مو میروید که نشانه ی مردی و اقتدار است..
اگر هم دختر باشد ، صورتش صاف و بی مو است تا زیبا و خواستنی باشد.
میبینی چقدر همه ی کارهای خدا روی برنامه و نظم است!
آیا ممکن است که اینها خود به خود و بی برنامه ریزی رخ داده باشد؟
اگر خون در رحم مادر به بچه نمی رسید،بچه مثل گیاهی که از بی آبی خشک شود، میمرد!
اگر هنگام کامل شدن جنین در بدن،درد زاییدن به سراغ مادر نمی آمد،آن بچه مانند زنده ای در گور میمرد.
اگر هنگام نیازش به غذای غلیظ،دندانهایش نمی رویید،چگونه می توانست غذای مناسبش را بجود و فرو ببرد؟
اگر غذای او همیشه شیر مادر بود،بدنش هیچ وقت محکم نمی شد و استخوان می گرفت و نمیتوانست کارهای سخت انجام دهد.
مادر هم همیشه مجبور بود به او رسیدگی کند و از دیگر فرزندانش باز می ماند.
اگر ریش به صورت پسر نمی رویید،همیشه
مثل کودکان و زنان می ماند و وقار و شکوهی را که مرد مرد باید داشته باشد،نداشت.
آن کسی که هوای انسان را دارد و اورا در هر حال و به آنچه مناسب اوست میرساند،خدای مهربان است؛
خدایی که او را از هیچ به وجود آورده و همه نیازهایش را در نظر گرفته و فراهم کرده است.
اگر همه کارهای دنیا بیهوده بوده و آفریدگار و خدایی نداشت،آیا این نظم آفرینش به این زیبایی ، جریان داشت؟
#بهقلم_هانیهباوی🌾🌸
⭕️#کپیباذکرمنبعونویسندهمجازمیباشد
#عاشقانه
-رمانحوریہیسید
#پارت_بیستوهشتم
اون شب اصلا خوابم نبرد
کتاب توحید مفضل رو باز کردم ...
"میخواهم از خلقت انسان بگویم:
انسان قبل از تولد در سه تاریکی پیچیده شده
¹.تاریکیشکم
².تاریکیرحممادر
³.تاریکیبچهدان
اودر رحممادر ،نه میتواند دنبال غذایی برود
ونهمیتواند آزار و بلایی را از خود براند.
نوزاد از آن جای تنگ وتاریک ،به جهانی بزرگ و وسیع پا میگذارد که نیاز هایش با نیاز های دوران جنینی خیلی فرق دارد.
خدای مهربان و مدبر ،همان غذای خونی را که در رحم مادر به او میداد ، به شیر پاکیزه و سفید تبدیل میکند،انگار که لباس سرخ خون را میکند و لباس سفید شیر بر این مایع میپوشاند.
مزه و رنگ و ویژگی هایش را هم برای او گوارا و خوش مزه میکند.
از همان نخستین لحظات تولد ، خدای دانای توانا ،غذای کودک را برایش آماده کرده است.
خدا به نوزاد آموخته است که زبانش را بیرون بیاورد و لبهایش را بجنباند ، مادر میفهمد که نوزادش گرسنه است و غذا میخواهد.
چندی بعد نوزاد بزرگ تر میشود و گوشت و اندامش قوی تر میشود
باید غذا بخورد تا بدنش محکم شود و اعضایش قوت بگیرد
بنابراین خدای مهربان برای او دندان های تیزی می آفریند که مثل آسیاب ،باآنها میتواند خوردنی ها را نرم کند و راحت بخورد.
نوزاد همین طور رشد میکند تا به بلوغ میرسد
اگر پسر باشد ، بر روی صورتش مو میروید که نشانه ی مردی و اقتدار است..
اگر هم دختر باشد ، صورتش صاف و بی مو است تا زیبا و خواستنی باشد.
میبینی چقدر همه ی کارهای خدا روی برنامه و نظم است!
آیا ممکن است که اینها خود به خود و بی برنامه ریزی رخ داده باشد؟
اگر خون در رحم مادر به بچه نمی رسید،بچه مثل گیاهی که از بی آبی خشک شود، میمرد!
اگر هنگام کامل شدن جنین در بدن،درد زاییدن به سراغ مادر نمی آمد،آن بچه مانند زنده ای در گور میمرد.
اگر هنگام نیازش به غذای غلیظ،دندانهایش نمی رویید،چگونه می توانست غذای مناسبش را بجود و فرو ببرد؟
اگر غذای او همیشه شیر مادر بود،بدنش هیچ وقت محکم نمی شد و استخوان می گرفت و نمیتوانست کارهای سخت انجام دهد.
مادر هم همیشه مجبور بود به او رسیدگی کند و از دیگر فرزندانش باز می ماند.
اگر ریش به صورت پسر نمی رویید،همیشه
مثل کودکان و زنان می ماند و وقار و شکوهی را که مرد مرد باید داشته باشد،نداشت.
آن کسی که هوای انسان را دارد و اورا در هر حال و به آنچه مناسب اوست میرساند،خدای مهربان است؛
خدایی که او را از هیچ به وجود آورده و همه نیازهایش را در نظر گرفته و فراهم کرده است.
اگر همه کارهای دنیا بیهوده بوده و آفریدگار و خدایی نداشت،آیا این نظم آفرینش به این زیبایی ، جریان داشت؟
#بهقلم_هانیهباوی🌾🌸
⭕️#کپیباذکرمنبعونویسندهمجازمیباشد
۲.۴k
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.