پارت ۱۷
(ا/ت ویو):
چند روزی بود که سرم گیج میرفت و حاله درست درمونی نداشتم اون یارو هم رفته بود و خدمتکارا ی اینجا باهام بد رفتاری میکردن به جز لیا باهاش دوست شده بودم حاله خوبی نداشتم که غذا بخورم موقعی هایی که حالم بد میشد اون بهم یه چیزی میداد تا سره پا بشم اما امروز نه داشتم از پله ها میرفتم پایین که سرم بد گیج رفت و یهو افتادم فقط صدای جیغ شنیدم و بعد سیاهی....
(پرش فردا صبح وقتی به هوش اومد):
چشمام رو باز کردم لیا تو اتاقم با استرس بالا سرم بود گفتم
+چیشده
لیا: ا/ت ا/ت.... آه خوبی حالت خوبه
+خوبم
لیا:ارباب باهات کار داره من میرم کاری داشتی بگو پشته درم
(رفت و اربابش اومد)
&هی هرزه بهتره پاتو از خونم بندازی بیرون
+چی؟ چیمیگین؟؟
&نفهمیدی چی گفتم(داد) توئه هرزه از یکی بارداری فهمیدی من بخاطر
چند روزی بود که سرم گیج میرفت و حاله درست درمونی نداشتم اون یارو هم رفته بود و خدمتکارا ی اینجا باهام بد رفتاری میکردن به جز لیا باهاش دوست شده بودم حاله خوبی نداشتم که غذا بخورم موقعی هایی که حالم بد میشد اون بهم یه چیزی میداد تا سره پا بشم اما امروز نه داشتم از پله ها میرفتم پایین که سرم بد گیج رفت و یهو افتادم فقط صدای جیغ شنیدم و بعد سیاهی....
(پرش فردا صبح وقتی به هوش اومد):
چشمام رو باز کردم لیا تو اتاقم با استرس بالا سرم بود گفتم
+چیشده
لیا: ا/ت ا/ت.... آه خوبی حالت خوبه
+خوبم
لیا:ارباب باهات کار داره من میرم کاری داشتی بگو پشته درم
(رفت و اربابش اومد)
&هی هرزه بهتره پاتو از خونم بندازی بیرون
+چی؟ چیمیگین؟؟
&نفهمیدی چی گفتم(داد) توئه هرزه از یکی بارداری فهمیدی من بخاطر
۹.۶k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.