ܠߊ یܭ؟ܭߊ ܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊ ܠو
ܠߊیܭ؟ܭߊܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊܠو
☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :64
تهیونگ ویو
هعیی اخر این هانا کار خودشو کرد،از وقتی
فهمیده عاشق ا.تم هی بم میپیچه،عی خداا
گناه من چیه این خواهرم شده اه به کی بگم
دردمو،لباسامو پوشیدم و به سمت ماشین راه
افتادم،همچین بدم نمیگفت ها خب من که
عاشقشم میرم براش لباس میگیرم بلکه ازم
خوشش بیاد،والا من که نمیدونم دوسم داره یا
ازم متنفره،یه روز عین سگ پاچمو میگیره،یه
روز عین چی بام مهربونه،والا ما که فازشو
نفهمیدیم،سرمو چرخوندم دیدم جلو در
خونشونم یه بوقی زدم که نیومد چند بار بوق
زدم که یهو یچیزی محکم خورد به شیشه
ماشین،همچین سرمو برگردوندم که صدای
رگای گردنم خودم شنیدم،شیشه رو باز کردم
که یه چیزی خورد تو صورتم
عی باباا یکم خودمو عقب کشیدم و با ا.ت
مواجه شدم که عصبی شده بود و بسیارررر
کیوت😂 خدایاا کیم ته ته به خودت بیاااا یه
سیلی زدم به خودم که دوباره یه چیزی خورد
به صورتم چشمامو باز کردم که متوجه شدم هی ا.ت داشت با کیفش منو میزد😑
ته:ایندفعه چرا زدییی
ا.ت:دیدم خودتو زدی گفتم منم بزنمت حال میده
☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :64
تهیونگ ویو
هعیی اخر این هانا کار خودشو کرد،از وقتی
فهمیده عاشق ا.تم هی بم میپیچه،عی خداا
گناه من چیه این خواهرم شده اه به کی بگم
دردمو،لباسامو پوشیدم و به سمت ماشین راه
افتادم،همچین بدم نمیگفت ها خب من که
عاشقشم میرم براش لباس میگیرم بلکه ازم
خوشش بیاد،والا من که نمیدونم دوسم داره یا
ازم متنفره،یه روز عین سگ پاچمو میگیره،یه
روز عین چی بام مهربونه،والا ما که فازشو
نفهمیدیم،سرمو چرخوندم دیدم جلو در
خونشونم یه بوقی زدم که نیومد چند بار بوق
زدم که یهو یچیزی محکم خورد به شیشه
ماشین،همچین سرمو برگردوندم که صدای
رگای گردنم خودم شنیدم،شیشه رو باز کردم
که یه چیزی خورد تو صورتم
عی باباا یکم خودمو عقب کشیدم و با ا.ت
مواجه شدم که عصبی شده بود و بسیارررر
کیوت😂 خدایاا کیم ته ته به خودت بیاااا یه
سیلی زدم به خودم که دوباره یه چیزی خورد
به صورتم چشمامو باز کردم که متوجه شدم هی ا.ت داشت با کیفش منو میزد😑
ته:ایندفعه چرا زدییی
ا.ت:دیدم خودتو زدی گفتم منم بزنمت حال میده
۶.۸k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.