عاشق شدن part⁴⁹

جیمین:باشه. بزن بریم
بعد رفتیم اونجاهارو بش نشون دادم ک چن تا دختر وارد شدن. شبیه کره ایا. نبودن.
ا.ت:اینا دیگ کین*حرص
جیمین:نمیدونم بزار بپرسم
ا.ت:ت بپرس منم میرم دستشویی
جیمین:باشه

ویو تهیونگ
ا.ت با جیمبن رف تا اینجارو ببینه. منم لباسامو عوض کردم و رفتم پیش پسرا ک ی دختره اومد سمت من
تهیونگ:میشه خودتونو معرفی کنین
دختره:اوه ببخشید،،،، من لیندا هستم. امروز مجبوریم اینجا تمرین کنیم. از آلمان میایم و دو هفته دیگ تو کره کنسرت داریم
تهیونگ:اها. کیم تهیونگ هستم
دستم و ب سمتش دراز کردم ولی اون اومد بغلم کرد

ویو ا.ت
از دستشویی رفتم ب سمت پسرا و دیدم ک ی دختره تهیونگ رو بغل کرده ولی تهیونگ حتی دستشو ب کمر دختره هم نزده. بعد از چند ثانیه از بغلش اومد بیرون منم ی نقشه خبیثانه کشیدم و رفتم سمت ته و ی بوسه کوتاه ب لبش زدم

ویو لیندا
وارد استودیو شدیم ک ی پسره توجهمو جلب کرد رفتم سمتش خودمو معرفی کردم اونم خودشو معرفی کرد اسمش تهیونگ بود دستشو آورد جلو. ولی من رفتم جلو تر و بغلش کردم بعد از چن ثانیه ازش جدا شدم ک ی دختره اومد سمتش و....

برای پارت بعد لایک و کامنت هارا پرداخت کرده و سپس منتظر بمانید 😁😁
❤🔚🩶