عاشق پسر عموم شدم پارت7
میکاپر رفت و منم پاشدم یه لباس کرمی کوتاه که به سنم بخوره چون هنوز سنم کمه پوشیدم که تا وسط رون هام بود و استین هاش پفی و بلند بود ولی چاک س*ینه هام و س*ینه های گردم خوب معلوم بود از پنجره اتاقم به حیاط نگاه کردم پر مهمون بود پدر بزرکگم میخواست سخن رانی کنه از پله ها پاین رفتم همین که وارد حیاط شدم پدر بزرگ منو دید و گفت
&خب شُرکا عزیز و همکار های عزیز امروز من این جشن رو به مناسبت برگشت یکی دیگه از نوه ها و وارث های ایندم گرفتم
&معرفی میکنم نوه ام ا.ت( اشاره کرد به ا.ت که بره سمتش ) همه بر گشتن طرفم همه باتحسین بهم نگاه میکردن تا رسیدم به پدر بزرگ و در کنار پدر بزرگ ایستادم و به همه تعظیم کردم همه دست زدن چشمم به کوک افتاد خیلی جزاب شده بود بایه دختر معلوم بودکه خیلی جلفه ایستاده بود و بهم نگاه میکرد ازش چشم بر داشتم که شریک ها ی پدر بزرگ اوندن سمتمون و باهمون احوال پرسی کردن
کیم : سلام ...جئون نمیدونستم همچین نوه زیبای داری
جانگ: درسته نوه زیبایی داری
پارک : البته از جئون بعید نیست همچین نوه با کمالاتی داشته باشه
مین : اوه جئون خوش شانس ( خنده)
کیم:خب اگه مایل باشی میتونم با نوه ام معرفی ت کنم
+خب اگ پدر بزرگ اجازه بدن با کمال میل
&اوه البته البته
کیم : تهیونگ پسرم
ویو ا.ت
اقای کیم به یه میز که پر از پسرای خوشتیپ بود و جونگ کوک هم اونجا بود اشاره کرد و با صدا کردن اون پسرای اون میز به طرف ما بر گشتن و یکی از پسر ها به طرف ما اومد اوه خدای من چقد زیبا و خوشتیپه
پایان ویو ا.ت
تهیونگ: بله پدر بزرگ
کیم : پسرم میخوام با ا.ت نوه اقای جئون اشنا ت کنم
تهیونگ : بله سلام من کیم تهیونگ هستم(دستشو به طرف ا.ت دراز کرد) +اه جئون ا.ت هستم ...خوشبختم (دست دادن )
تهیونگ: همچنین (نیش باز)
کیم : خب پسرم شما برید تا با هم اشنا بشید ماهم با هم حرف داریم &درسته ...خوش بگذره +همچنین پدر بزرگ (گونشو بوسید) پارک : اوووو جئون عجب نوه ای داری &(خنده)
بااون پسر به طرف میز اون پسرا راه افتادیم
تهیونگ : میتونم بپرسم چند سالتونه
+لطفا بیاد باهم راحت حرف بزنیم
تهیونگ : البته
+اوهومم....20سالمه تهیونگ: اوه واقعا فاصله سنی زیادی داریم +مگه تو چند سالته تهیونگ : 27 سالمه
+واو... بهت نمیخوره چون زیادی زیبا و خوشتیپ هستی
تهیونگ: (خنده) تو خیلی رکی و تازه بیش از حد زیبا
+(خنده خجالتی ) ممنون
تهیونگ: خب میتونم به عنوان همراه به بقیه معرفی ت کنم
+ااه البته تهیونگ :پس اجازه هست (میخواست دستشو دور کمر ا.ت بزاره) + البته(خنده)
رفیم طرف میز جونگکوک اون پسر ها
&خب شُرکا عزیز و همکار های عزیز امروز من این جشن رو به مناسبت برگشت یکی دیگه از نوه ها و وارث های ایندم گرفتم
&معرفی میکنم نوه ام ا.ت( اشاره کرد به ا.ت که بره سمتش ) همه بر گشتن طرفم همه باتحسین بهم نگاه میکردن تا رسیدم به پدر بزرگ و در کنار پدر بزرگ ایستادم و به همه تعظیم کردم همه دست زدن چشمم به کوک افتاد خیلی جزاب شده بود بایه دختر معلوم بودکه خیلی جلفه ایستاده بود و بهم نگاه میکرد ازش چشم بر داشتم که شریک ها ی پدر بزرگ اوندن سمتمون و باهمون احوال پرسی کردن
کیم : سلام ...جئون نمیدونستم همچین نوه زیبای داری
جانگ: درسته نوه زیبایی داری
پارک : البته از جئون بعید نیست همچین نوه با کمالاتی داشته باشه
مین : اوه جئون خوش شانس ( خنده)
کیم:خب اگه مایل باشی میتونم با نوه ام معرفی ت کنم
+خب اگ پدر بزرگ اجازه بدن با کمال میل
&اوه البته البته
کیم : تهیونگ پسرم
ویو ا.ت
اقای کیم به یه میز که پر از پسرای خوشتیپ بود و جونگ کوک هم اونجا بود اشاره کرد و با صدا کردن اون پسرای اون میز به طرف ما بر گشتن و یکی از پسر ها به طرف ما اومد اوه خدای من چقد زیبا و خوشتیپه
پایان ویو ا.ت
تهیونگ: بله پدر بزرگ
کیم : پسرم میخوام با ا.ت نوه اقای جئون اشنا ت کنم
تهیونگ : بله سلام من کیم تهیونگ هستم(دستشو به طرف ا.ت دراز کرد) +اه جئون ا.ت هستم ...خوشبختم (دست دادن )
تهیونگ: همچنین (نیش باز)
کیم : خب پسرم شما برید تا با هم اشنا بشید ماهم با هم حرف داریم &درسته ...خوش بگذره +همچنین پدر بزرگ (گونشو بوسید) پارک : اوووو جئون عجب نوه ای داری &(خنده)
بااون پسر به طرف میز اون پسرا راه افتادیم
تهیونگ : میتونم بپرسم چند سالتونه
+لطفا بیاد باهم راحت حرف بزنیم
تهیونگ : البته
+اوهومم....20سالمه تهیونگ: اوه واقعا فاصله سنی زیادی داریم +مگه تو چند سالته تهیونگ : 27 سالمه
+واو... بهت نمیخوره چون زیادی زیبا و خوشتیپ هستی
تهیونگ: (خنده) تو خیلی رکی و تازه بیش از حد زیبا
+(خنده خجالتی ) ممنون
تهیونگ: خب میتونم به عنوان همراه به بقیه معرفی ت کنم
+ااه البته تهیونگ :پس اجازه هست (میخواست دستشو دور کمر ا.ت بزاره) + البته(خنده)
رفیم طرف میز جونگکوک اون پسر ها
۴۲.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.