ماه خاموش🔞
#ماه_خاموش🔞
#پارت۱۸
از تهدیدش و حالت چشم هاش ترسیدم
اما با رفتن دنیل و روبهرو شدن با کسی که باعث رفتنش شده بود ترس جاشو به نگرانی داد
تو چشم هام خیره شد و گفت
- بهتره تو انتخاب دوستاتون بیشتر دقت کنین خانم مایند
سریع گفتم
- دنیل فقط همکار منه
ابروهاش از بالا افتاد و از پشت عینک زمختش پیدا شد
- جدی ؟
سر تکون دادم
- خوبه ...
اینو گفتو چرخید و رفت
به دور شدنش خیره شدم ... این روز چقدر میخواد دل نشین بشه آخه ...
صدای مگی باعث شد از جام بپرم
- دزیره امروز چته برو سر کارت ...
سم :
تمام حرف های دزیره و دنیل رو شنیده بودم
میدونستم دنیل دست از سرش بر نمیداره
من یه مردم و جنس خودمو میشناسم
از مگی خبری نبود
از فروشگاه زدم بیرون و به موبایل مگی زنگ زدم
- بله ؟
- مگی ... میشه لطفا پرسشنامه های سلامتو بین کارمندا پخش کنی من باید برم یه جلسهی مهم
- حتما ... فردا هم میاین ؟
- آره ... اما فکر نکنم بازرس سلامت روان ایدهی خوبی بوده باشه ... فردا به نظرم به عنوان یه کارمند جدید بیام
- هممم... سم.... این فکر ها چطور به ذهنت میرسه ؟
خندیدمو گفتم ......
#پارت۱۸
از تهدیدش و حالت چشم هاش ترسیدم
اما با رفتن دنیل و روبهرو شدن با کسی که باعث رفتنش شده بود ترس جاشو به نگرانی داد
تو چشم هام خیره شد و گفت
- بهتره تو انتخاب دوستاتون بیشتر دقت کنین خانم مایند
سریع گفتم
- دنیل فقط همکار منه
ابروهاش از بالا افتاد و از پشت عینک زمختش پیدا شد
- جدی ؟
سر تکون دادم
- خوبه ...
اینو گفتو چرخید و رفت
به دور شدنش خیره شدم ... این روز چقدر میخواد دل نشین بشه آخه ...
صدای مگی باعث شد از جام بپرم
- دزیره امروز چته برو سر کارت ...
سم :
تمام حرف های دزیره و دنیل رو شنیده بودم
میدونستم دنیل دست از سرش بر نمیداره
من یه مردم و جنس خودمو میشناسم
از مگی خبری نبود
از فروشگاه زدم بیرون و به موبایل مگی زنگ زدم
- بله ؟
- مگی ... میشه لطفا پرسشنامه های سلامتو بین کارمندا پخش کنی من باید برم یه جلسهی مهم
- حتما ... فردا هم میاین ؟
- آره ... اما فکر نکنم بازرس سلامت روان ایدهی خوبی بوده باشه ... فردا به نظرم به عنوان یه کارمند جدید بیام
- هممم... سم.... این فکر ها چطور به ذهنت میرسه ؟
خندیدمو گفتم ......
۱.۸k
۱۶ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.