@N.o.v.e.l
@N.o.v.e.l
رمان دختر مغرور
پارت نهم
ایلیا:ناز نکن میدونم تو هم ازم خوشت میاد
ونوس:تو بیخود کردی من ازت خوشم نمیاد تو اشتباه برداشت کردی
منو چسبوند به دیوار و گردمو میبوسید
ونوس:عههههه ولم کن داری چیکار میکنی بهم دیت نزن
اولش دادم بدو بدو رفتم توی اتاق درو قفل کردم و پشت در نشستم
ونوس:تورو خدا برو نیا ایلیا من تورو نمیخوام تو بد برداشت کردی
ایلیا:درو باز کن حالا امشبو برای من باش درو باز کن وگرنه درو میشکونم
ونوس:جییییییییغغغ تورو خدا برووووووو
ایلیا:درو باز کنننننن ونوووووس
درو محکم هول می داد و منم جیغ میزدم
ونوس:شایان تورو خدا کجایی آخه چرا نمیای کمکم
از بس لگد زد به در در رو شکوند و اومد داخل
ونوس:نزدیک نیا بهم دست نزن
منو گرفت و انداخت روی تخت و داشت سعی میکرد لباسمو پاره کنه
ونوس:نکن نکککککننننن تورو خدا ولم کن
گردنمو داشت میبوسید هر کار میکردم زورش بیشتر بود و محکم منو داشت تا جم نخورم
خیلی اذیتم میکرد کنار تختش پارچ آب بود دستمو دراز کردم و برداشتمش کوبیدم تا سرش شکست شیشه رو برداشتم
و زدم توی شکمش
ایلیا:اااااخ شکمم
بلند شدم و سری از خونه رفتم بیرون بدو بدو میرفتم لباسم پاره شده بود
وسط خیابون وایستادم ولی هیچ ماشینی واینمیستاد
داشتم میرفتم خونه همهی بدنم درد میکرد
هر چقدر که دست تکون میدادم کسی واینمیستاد
یه ماشین وایستاد و منو رسوند هتل داشتم میرفتم
که سرم گیج میخورد چشمام سیاهی رفت
شایان:ونوس! ونوس! حالت خوبه
بلندش کردم بردمش توی اتاقم روی تخت گذاشتمش پتو رو کشیدم روش براش آب آوردم
شایان:ونوس بیا آب بخور حالت خوبه چرا سر وضعت اینطوریه ها
لیوان آب رو گرفتم زدم به دیوار
ونوس:اشغال وقتی بهم نیاز داشتم کجا بودی هاا
شایان:ونوس ایلیا کاری کرد
ونوس:جیییییییغ نمیخوام بهش فکر کنم نمیخوان بهش فکر کنممممممممممم
شایان:باشه اروم باش
ونوس:اون عوضی بهم دست زد چقدر بهت زنگ زدم کجا بودی ها اون موقع کجا بودی حتی بهت پیام هم دادم لیکشن هم فرستادم
شایان:من گوشیمو جا گذاشته بودم
نشستم یه گوشه داشتم گریه میکردم
شایان:متاسفم ببخشید
رمان دختر مغرور
پارت نهم
ایلیا:ناز نکن میدونم تو هم ازم خوشت میاد
ونوس:تو بیخود کردی من ازت خوشم نمیاد تو اشتباه برداشت کردی
منو چسبوند به دیوار و گردمو میبوسید
ونوس:عههههه ولم کن داری چیکار میکنی بهم دیت نزن
اولش دادم بدو بدو رفتم توی اتاق درو قفل کردم و پشت در نشستم
ونوس:تورو خدا برو نیا ایلیا من تورو نمیخوام تو بد برداشت کردی
ایلیا:درو باز کن حالا امشبو برای من باش درو باز کن وگرنه درو میشکونم
ونوس:جییییییییغغغ تورو خدا برووووووو
ایلیا:درو باز کنننننن ونوووووس
درو محکم هول می داد و منم جیغ میزدم
ونوس:شایان تورو خدا کجایی آخه چرا نمیای کمکم
از بس لگد زد به در در رو شکوند و اومد داخل
ونوس:نزدیک نیا بهم دست نزن
منو گرفت و انداخت روی تخت و داشت سعی میکرد لباسمو پاره کنه
ونوس:نکن نکککککننننن تورو خدا ولم کن
گردنمو داشت میبوسید هر کار میکردم زورش بیشتر بود و محکم منو داشت تا جم نخورم
خیلی اذیتم میکرد کنار تختش پارچ آب بود دستمو دراز کردم و برداشتمش کوبیدم تا سرش شکست شیشه رو برداشتم
و زدم توی شکمش
ایلیا:اااااخ شکمم
بلند شدم و سری از خونه رفتم بیرون بدو بدو میرفتم لباسم پاره شده بود
وسط خیابون وایستادم ولی هیچ ماشینی واینمیستاد
داشتم میرفتم خونه همهی بدنم درد میکرد
هر چقدر که دست تکون میدادم کسی واینمیستاد
یه ماشین وایستاد و منو رسوند هتل داشتم میرفتم
که سرم گیج میخورد چشمام سیاهی رفت
شایان:ونوس! ونوس! حالت خوبه
بلندش کردم بردمش توی اتاقم روی تخت گذاشتمش پتو رو کشیدم روش براش آب آوردم
شایان:ونوس بیا آب بخور حالت خوبه چرا سر وضعت اینطوریه ها
لیوان آب رو گرفتم زدم به دیوار
ونوس:اشغال وقتی بهم نیاز داشتم کجا بودی هاا
شایان:ونوس ایلیا کاری کرد
ونوس:جیییییییغ نمیخوام بهش فکر کنم نمیخوان بهش فکر کنممممممممممم
شایان:باشه اروم باش
ونوس:اون عوضی بهم دست زد چقدر بهت زنگ زدم کجا بودی ها اون موقع کجا بودی حتی بهت پیام هم دادم لیکشن هم فرستادم
شایان:من گوشیمو جا گذاشته بودم
نشستم یه گوشه داشتم گریه میکردم
شایان:متاسفم ببخشید
۳.۶k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.