تحلیل واقعه عاشورا
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر
در آستانه فرا رسیدن ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
ملاّصدراى شیرازى که امروز تازه بعد از حدود سیصد و پنجاه سال که از مرگش مىگذرد (مرگش در سال 1050 هجرى قمرى بوده و الان 1398 است) دارد شناخته مىشود. تا صد و پنجاه سال بعد از مرگش اصلاً در حوزههاى علمیه هم کتابهایش تدریس نمىشد. فقط یک عده شاگرد داشت. کمکم که حکماى بعد از او
آمدند، به ارزش افکارش پىبردند و افکار او به تدریج افکار امثال بوعلى را عقب زد و پیش افتاد. دنیاى مغربزمین هم تازه اکنون دارد با افکار این مرد آشنا مىشود.
این، معناى این است که اشخاص خیلى بزرگ افرادى هستند که در زمان خودشان موجى، جنجالى آنچنانکه شایسته خود آنهاست ایجاد نمىکنند ولى در زمانهاى بعد تدریجا مثل گنجى که از زیر خاک بیرون بیاید، بیرون مىآیند و شناخته مىشوند.
مثال دیگر سیّد جمال است. الان در جهان لااقل هفتهاى یک مقاله درباره سیّد جمالالدین اسدآبادى نوشته مىشود. کشورهاى اسلامى هم به او افتخار مىکنند. ایرانیها مىگویند سیّد جمال مال ماست، افغانیها مىگویند مال ماست، ترکها مىگویند مال ماست چون در ترکیه مرده است. آخرش افغانها پیروز شدند، رفتند استخوانهاى سیّد جمال را از ترکیه به افغانستان بردند؛ درصورتى که سیّد جمال خودش را نه به ایران مىبست، نه به افغان، نه به ترک و نه به عرب (البته ظاهرا ایرانى بوده) نه به مصر مىبست و نه به جاى دیگر. مصریها افتخار مىکنند که بله، سیّد جمال آمد به کشور ما و قدرش را شناختند و در اینجا بود که علمایى مثل محمّد عبده به او گرایش پیدا کردند و او توانست یک حزب تشکیل بدهد و اصلاً اوج گرفتن سیّد جمال از اینجا بود، پس ما از همه به سیّد جمال نزدیکتر هستیم. ولى در زمان خودش به هر جا که مىرفت، او را طرد مىکردند. به ایران خود ما که آمد، با چه وضع نکبتبارى او را تبعید کردند! مدتها در حضرت عبدالعظیم متحصن بود. در زمستان خیلى سردى که برف بسیار سنگینى هم آمده بود، ریختند و او را از بست خارج کردند، سوار قاطر کردند و مثل جدّش زینالعابدین پاهایش را به شکم قاطر بستند و در آن هواى سرد او را از طریق غرب ایران (همدان و کرمانشاه) از مرز خارج کردند. حتى یک نفر هم چیزى نگفت. حالا هر کسى افتخار مىکند که من درباره سیّد جمال مقالهاى خواندم.
سیّد جمال در زمان خودش شناخته نشد. البته در مصر عدهاى روشنفکر دورش را گرفتند
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
در آستانه فرا رسیدن ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
ملاّصدراى شیرازى که امروز تازه بعد از حدود سیصد و پنجاه سال که از مرگش مىگذرد (مرگش در سال 1050 هجرى قمرى بوده و الان 1398 است) دارد شناخته مىشود. تا صد و پنجاه سال بعد از مرگش اصلاً در حوزههاى علمیه هم کتابهایش تدریس نمىشد. فقط یک عده شاگرد داشت. کمکم که حکماى بعد از او
آمدند، به ارزش افکارش پىبردند و افکار او به تدریج افکار امثال بوعلى را عقب زد و پیش افتاد. دنیاى مغربزمین هم تازه اکنون دارد با افکار این مرد آشنا مىشود.
این، معناى این است که اشخاص خیلى بزرگ افرادى هستند که در زمان خودشان موجى، جنجالى آنچنانکه شایسته خود آنهاست ایجاد نمىکنند ولى در زمانهاى بعد تدریجا مثل گنجى که از زیر خاک بیرون بیاید، بیرون مىآیند و شناخته مىشوند.
مثال دیگر سیّد جمال است. الان در جهان لااقل هفتهاى یک مقاله درباره سیّد جمالالدین اسدآبادى نوشته مىشود. کشورهاى اسلامى هم به او افتخار مىکنند. ایرانیها مىگویند سیّد جمال مال ماست، افغانیها مىگویند مال ماست، ترکها مىگویند مال ماست چون در ترکیه مرده است. آخرش افغانها پیروز شدند، رفتند استخوانهاى سیّد جمال را از ترکیه به افغانستان بردند؛ درصورتى که سیّد جمال خودش را نه به ایران مىبست، نه به افغان، نه به ترک و نه به عرب (البته ظاهرا ایرانى بوده) نه به مصر مىبست و نه به جاى دیگر. مصریها افتخار مىکنند که بله، سیّد جمال آمد به کشور ما و قدرش را شناختند و در اینجا بود که علمایى مثل محمّد عبده به او گرایش پیدا کردند و او توانست یک حزب تشکیل بدهد و اصلاً اوج گرفتن سیّد جمال از اینجا بود، پس ما از همه به سیّد جمال نزدیکتر هستیم. ولى در زمان خودش به هر جا که مىرفت، او را طرد مىکردند. به ایران خود ما که آمد، با چه وضع نکبتبارى او را تبعید کردند! مدتها در حضرت عبدالعظیم متحصن بود. در زمستان خیلى سردى که برف بسیار سنگینى هم آمده بود، ریختند و او را از بست خارج کردند، سوار قاطر کردند و مثل جدّش زینالعابدین پاهایش را به شکم قاطر بستند و در آن هواى سرد او را از طریق غرب ایران (همدان و کرمانشاه) از مرز خارج کردند. حتى یک نفر هم چیزى نگفت. حالا هر کسى افتخار مىکند که من درباره سیّد جمال مقالهاى خواندم.
سیّد جمال در زمان خودش شناخته نشد. البته در مصر عدهاى روشنفکر دورش را گرفتند
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
۱.۲k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.