وقتی که زندگیم عوض شد ۳۵
جی هوپ: ات فکنم یه نگاه به دستش بندازی بفهمی که تا الان چه عذاب هایی کشیده
تا این حرف رو جی هوپ زد تهیونگ دستش رو برد پشتش و ات با جدیت گفت:
تهیونگ دستت رو ببینم
تهیونگ لبخند ضایعی زد و گفت:
هیچی نشده ات فقط یه خراش کوچیکه
جین با شیطنت گفت:
ات تهیونگ دروغ میگه
راوی: و بعد ات دست تهیونگ رو به زور گرفت و بعد تا دست تهیونگ رو گرفت بلند و با ناراحتی گفت:
چه بلایی سر دستت آوردی تهیونگ؟
تهیونگ رو به بقیه گفت:
انگار همتون می خواین زجر هایی که تو این ۳ سال دیدید رو سر من هم بیارید
شوگا:پس چی اون همه مخ ما رو خوردی الان باید جبران شه دیگه
و رو به ات گفت:
ات هر موقع که ما می یومدیم خونه ی تهیونگ عکس هایی که اون مرده از تو میگرفت و براش می فرستاد رو می یومد به ما با ذوق نشون میداد و بعد میزد زیر گریه
ات رو به همه گفت: من از طرف تهیونگ از همه تون عذر خواهی میکنم
این داستان ادامه دارد...💜
#تهیونگ
#فیک
تا این حرف رو جی هوپ زد تهیونگ دستش رو برد پشتش و ات با جدیت گفت:
تهیونگ دستت رو ببینم
تهیونگ لبخند ضایعی زد و گفت:
هیچی نشده ات فقط یه خراش کوچیکه
جین با شیطنت گفت:
ات تهیونگ دروغ میگه
راوی: و بعد ات دست تهیونگ رو به زور گرفت و بعد تا دست تهیونگ رو گرفت بلند و با ناراحتی گفت:
چه بلایی سر دستت آوردی تهیونگ؟
تهیونگ رو به بقیه گفت:
انگار همتون می خواین زجر هایی که تو این ۳ سال دیدید رو سر من هم بیارید
شوگا:پس چی اون همه مخ ما رو خوردی الان باید جبران شه دیگه
و رو به ات گفت:
ات هر موقع که ما می یومدیم خونه ی تهیونگ عکس هایی که اون مرده از تو میگرفت و براش می فرستاد رو می یومد به ما با ذوق نشون میداد و بعد میزد زیر گریه
ات رو به همه گفت: من از طرف تهیونگ از همه تون عذر خواهی میکنم
این داستان ادامه دارد...💜
#تهیونگ
#فیک
۷.۹k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.