مرتبط بادیدار استانداربوشهر بایکی از سران فتنه ،نامه عزیز
مرتبط بادیدار استانداربوشهر بایکی از سران فتنه ،نامه عزیزغضنفری،معاون سیاسی نیروی دریایی سپاه پاسداران،به استاندار بوشهر
ارزش خوندن داره
البته مال دو سال پپیشه،ولی ارزش خوندن داره
گرامی جناب آقای دکتر سالاری استاندار محترم استان بوشهر
سلام علیکم
با عرض ادب و احترام،از فرصت پیش آمده استفاده می کنم و تلاش های شما و همکارانتان را در خدمت به مردم ارج می نهم.
اخیرا خبر دیدار شما با رئیس جمهور اسبق کشورمان در رسانه ها منتشر شد و واکنش هایی را نیز در پی داشت. واقعیت مطلب این است که موضوع ممنوع التصویری آقای خاتمی، آنقدر در فضا و هیجانات سیاسی مطرح شده است که چندان فرصت پرداختن به این موضوع از زاویه ارزشی و بسترهای عقلایی فراهم نیامده است. در این نامه با ملاحظه رهیافت های منطقی و رویکردهای ارزش گرایانه، چرایی دیدار و اظهار شیفتگی شما با آقای خاتمی و مهم تر نوع نگاه و رفتار شما را در این باره به نقد می گذاریم.
همین جا عرض می کنم که قاعدتا انسان های متخلف و مجرم هم در جریان اصولگرایی هستند و هم در جریان اصلاح طلبی یافت می شوند، البته ممکن است به دلیل تقوای جمعی یک جریان سیاسی، تعداد انسان های نابهنجار در آن مجموعه کمتر باشند. و ناگفته نمی گذارم که جریان اصلاح طلبی از جهت گفتمانی و پایه های تئوریک، عملکرد سالهای گذشته اش نشان می دهد که با مبانی و معیارهای ناب اسلام و انقلاب اسلامی فاصله ها و نقاط افتراقی دارد که فعلا جای پرداختن به آن اینجا نیست.
جناب دکتر سالاری
سخن من با شما این است که آیا ماندگاری و قوام جریان اصلاح طلبی در کشورمان به گفتمان و مبانی اعتقادی اش وابسته است یا به اشخاص سرشناس این جریان؟ این سئوال را از این جهت می پرسم که گاهی اوقات می شنویم که می گویند بقای جریان اصلاح طلبی خواسته یا ناخواسته به آقای خاتمی گره خورده و کنار گذاشتن و فقدان ایشان به معنای زوال این گفتمان و جریان فکری و سیاسی است. و همین نکته سبب شده است تا راه تعقل و تأمل بر افراد و هواداران جریان اصلاحات بسته شود و از سر تعصب از افرادی حمایت کنند و موجودیت جریان اصلاح طلبی را به کسانی متصل نمایند که عملکردشان در مغایرت آشکار با منافع ملی و اصول انقلاب و خط امام باشد.
اگر جواب شما در سئوال قبلی منفی است و معتقدید که مشروعیت جریان اصلاحات به خاستگاه و معیارهای عقیدتی و انقلابی اش برمی گردد، در این صورت باز این سئوال مطرح می شود که این چه مبانی و چه روش پایبندی به مبانی و شاخص هاست است که به شما اجازه نمی دهد از فردی که تمام عیار در سال88 مقابل با قانون ، هنجارها و ساختارهای اسلامی اسلامی ایستاده است و هم اینک نیز حاضر به اصلاح مواضع نیست تبری بجویید و یا لااقل نقدی وارد کنید؟!
راقم سطور در این متن به دنبال پرداختن به رفتارها و دیدگاههای فکری و سیاسی آقای خاتمی در بستر تحولات و تطورات تاریخی نیست.آن چه که نظام و انقلاب درباره عملکرد آقای خاتمی برایش مهم است، اقدامات خلاف قانون و منافع ملی است که وی در فتنه 88 از خود بروز و ظهور داد؛ و حقیر در این نامه نیز به همین بخش از رفتارهای سیاسی ایشان متمرکز است؛که آن وضعی که وی و دیگر سران فتنه برای کشور درست کردند تا به الان نیز آثار و پیامدهای منفی اش ادامه دارد و رهبر معظم انقلاب چند روز قبل فرمودند که : " من نمیدانم بنا است که این خسارتهایی که در سال ۸۸ بر ما وارد شد کِی جبران بشود؟
آقای استاندار محترم
اصل سخن با آقای خاتمی و دیگر خواص جریان اصلاحات این نیست که چرا در سال88 معترض به انتخابات و متعرض به نهادهای مجری و ناظر انتخابات شدند، چراکه همین جماعت مدعی قانون گرایی و رای مردم، سال 84 که خودشان مجری انتخابات بودند نیز حاضر نشدند رأی مردم را تائید و تمکین کنند و در پی آن بی حرمتی به نظر و خواست مردم را نیز از حد گذراندند. اگر شما بتوانید در سال 84 از سران و خواص اصلاحات مطلبی بیابید که خطی نوشته باشند یا سخنی گفته باشند که بر اساس آن انتخاب مردم را تائید کرده باشند و به منتخب مردم تبریک گفته باشند بنده همه حرف های خود را پس می گیرم. یکی از چهرهای شاخص این جریان آقای هاشمی بود که در سال 84 بعد از اینکه مردم به او رأی ندادند سخن به گلایه گشود و با بی اعتبار دانستن نتیجه انتخابات مدعی شد که برای طرح شکایت در کشور کسی را نمی یابم و اعتراضم را پیش خدا می برم.
سخن اصلی با آقای خاتمی و دیگر افراد متنفذ این جریان که غالبا اگر رأی نیاوردند اصل انتخابات را زیر سئوال می برند و به شعور و تشخیص مردم بی حرمتی می کنند و رهبری از آن به" مرض" تعبیر کرده و در دیدار با ائمه جمعه فرمودند : " انتخابات را نباید خراب کرد. بعضیها خوششان میآید و کأنّه عادت دارند که از نزدیکی انتخابات، دائم بر کوس نامطمئن بودن انتخابات
ارزش خوندن داره
البته مال دو سال پپیشه،ولی ارزش خوندن داره
گرامی جناب آقای دکتر سالاری استاندار محترم استان بوشهر
سلام علیکم
با عرض ادب و احترام،از فرصت پیش آمده استفاده می کنم و تلاش های شما و همکارانتان را در خدمت به مردم ارج می نهم.
اخیرا خبر دیدار شما با رئیس جمهور اسبق کشورمان در رسانه ها منتشر شد و واکنش هایی را نیز در پی داشت. واقعیت مطلب این است که موضوع ممنوع التصویری آقای خاتمی، آنقدر در فضا و هیجانات سیاسی مطرح شده است که چندان فرصت پرداختن به این موضوع از زاویه ارزشی و بسترهای عقلایی فراهم نیامده است. در این نامه با ملاحظه رهیافت های منطقی و رویکردهای ارزش گرایانه، چرایی دیدار و اظهار شیفتگی شما با آقای خاتمی و مهم تر نوع نگاه و رفتار شما را در این باره به نقد می گذاریم.
همین جا عرض می کنم که قاعدتا انسان های متخلف و مجرم هم در جریان اصولگرایی هستند و هم در جریان اصلاح طلبی یافت می شوند، البته ممکن است به دلیل تقوای جمعی یک جریان سیاسی، تعداد انسان های نابهنجار در آن مجموعه کمتر باشند. و ناگفته نمی گذارم که جریان اصلاح طلبی از جهت گفتمانی و پایه های تئوریک، عملکرد سالهای گذشته اش نشان می دهد که با مبانی و معیارهای ناب اسلام و انقلاب اسلامی فاصله ها و نقاط افتراقی دارد که فعلا جای پرداختن به آن اینجا نیست.
جناب دکتر سالاری
سخن من با شما این است که آیا ماندگاری و قوام جریان اصلاح طلبی در کشورمان به گفتمان و مبانی اعتقادی اش وابسته است یا به اشخاص سرشناس این جریان؟ این سئوال را از این جهت می پرسم که گاهی اوقات می شنویم که می گویند بقای جریان اصلاح طلبی خواسته یا ناخواسته به آقای خاتمی گره خورده و کنار گذاشتن و فقدان ایشان به معنای زوال این گفتمان و جریان فکری و سیاسی است. و همین نکته سبب شده است تا راه تعقل و تأمل بر افراد و هواداران جریان اصلاحات بسته شود و از سر تعصب از افرادی حمایت کنند و موجودیت جریان اصلاح طلبی را به کسانی متصل نمایند که عملکردشان در مغایرت آشکار با منافع ملی و اصول انقلاب و خط امام باشد.
اگر جواب شما در سئوال قبلی منفی است و معتقدید که مشروعیت جریان اصلاحات به خاستگاه و معیارهای عقیدتی و انقلابی اش برمی گردد، در این صورت باز این سئوال مطرح می شود که این چه مبانی و چه روش پایبندی به مبانی و شاخص هاست است که به شما اجازه نمی دهد از فردی که تمام عیار در سال88 مقابل با قانون ، هنجارها و ساختارهای اسلامی اسلامی ایستاده است و هم اینک نیز حاضر به اصلاح مواضع نیست تبری بجویید و یا لااقل نقدی وارد کنید؟!
راقم سطور در این متن به دنبال پرداختن به رفتارها و دیدگاههای فکری و سیاسی آقای خاتمی در بستر تحولات و تطورات تاریخی نیست.آن چه که نظام و انقلاب درباره عملکرد آقای خاتمی برایش مهم است، اقدامات خلاف قانون و منافع ملی است که وی در فتنه 88 از خود بروز و ظهور داد؛ و حقیر در این نامه نیز به همین بخش از رفتارهای سیاسی ایشان متمرکز است؛که آن وضعی که وی و دیگر سران فتنه برای کشور درست کردند تا به الان نیز آثار و پیامدهای منفی اش ادامه دارد و رهبر معظم انقلاب چند روز قبل فرمودند که : " من نمیدانم بنا است که این خسارتهایی که در سال ۸۸ بر ما وارد شد کِی جبران بشود؟
آقای استاندار محترم
اصل سخن با آقای خاتمی و دیگر خواص جریان اصلاحات این نیست که چرا در سال88 معترض به انتخابات و متعرض به نهادهای مجری و ناظر انتخابات شدند، چراکه همین جماعت مدعی قانون گرایی و رای مردم، سال 84 که خودشان مجری انتخابات بودند نیز حاضر نشدند رأی مردم را تائید و تمکین کنند و در پی آن بی حرمتی به نظر و خواست مردم را نیز از حد گذراندند. اگر شما بتوانید در سال 84 از سران و خواص اصلاحات مطلبی بیابید که خطی نوشته باشند یا سخنی گفته باشند که بر اساس آن انتخاب مردم را تائید کرده باشند و به منتخب مردم تبریک گفته باشند بنده همه حرف های خود را پس می گیرم. یکی از چهرهای شاخص این جریان آقای هاشمی بود که در سال 84 بعد از اینکه مردم به او رأی ندادند سخن به گلایه گشود و با بی اعتبار دانستن نتیجه انتخابات مدعی شد که برای طرح شکایت در کشور کسی را نمی یابم و اعتراضم را پیش خدا می برم.
سخن اصلی با آقای خاتمی و دیگر افراد متنفذ این جریان که غالبا اگر رأی نیاوردند اصل انتخابات را زیر سئوال می برند و به شعور و تشخیص مردم بی حرمتی می کنند و رهبری از آن به" مرض" تعبیر کرده و در دیدار با ائمه جمعه فرمودند : " انتخابات را نباید خراب کرد. بعضیها خوششان میآید و کأنّه عادت دارند که از نزدیکی انتخابات، دائم بر کوس نامطمئن بودن انتخابات
۱۸.۷k
۱۴ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.