دختر گفت: بشمار پسرک چشمانش را بست
دختر گفت: بشمار پسرک چشمانش را بست
و شروع کرد به شمردن: یک…دو… سه …چهار…
دخترک رفت پنهان شود
آن طرفتر پسردیگری را دید که گرگم به هوا بازی می کند
برّه شد و با گرگ رفت
پسرک قصه هنوز می شمارد
و شروع کرد به شمردن: یک…دو… سه …چهار…
دخترک رفت پنهان شود
آن طرفتر پسردیگری را دید که گرگم به هوا بازی می کند
برّه شد و با گرگ رفت
پسرک قصه هنوز می شمارد
۶۴۸
۰۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.