ماه من پارت 4
______________________♡︎_____________________
ویو ا.ت
یهو بغلم کرد و هردوتامون از پله های جلوی در افتادیم
سرم بشدت درد گرفت یه نگاه به اون انداختم
چشماش بسته بود
وای امیدوارم اتفاقی براش نیوفته
سعی کردم بلندش کنم
ولی نشد دیدم ... از سرش خون میاد
وایییی چیکارش کنم از خون بدم میاد
خودمم دیگه حال نداشتم
چشمام داشت بسته میشد دیدم یه پلیس داره نزدیکمون میشه
پس با خیال راحت چشمامو بستم و خوابیدم
*فلش بک 4 ساعت بعد*
آروم لایه پلکامو باز کردم
سرم درد میکرد
یه نگاه به جایی که توش هستم کردم
اتاق ساده ای با دیوار های سفید و کمد کوچیک فلزی بود
بدون پنجره
در بسته بود
من کجام؟!
این سوالی بود که دائم توی ذهنم اکو میشد
در باز شد
و قامت مردی آشنا توی در دیده شد ...
خیلی برام آشناس
یجا ندیدمش؟
اومدو اومد خیلی نزدیکم شد
تفساش به صورتم میخورد
حس بدی بهم میداد
علامت ا.ت _ کوک ×
______________________♡︎_____________________
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
مایل به حمایت
نویسنده:민윤기
ویو ا.ت
یهو بغلم کرد و هردوتامون از پله های جلوی در افتادیم
سرم بشدت درد گرفت یه نگاه به اون انداختم
چشماش بسته بود
وای امیدوارم اتفاقی براش نیوفته
سعی کردم بلندش کنم
ولی نشد دیدم ... از سرش خون میاد
وایییی چیکارش کنم از خون بدم میاد
خودمم دیگه حال نداشتم
چشمام داشت بسته میشد دیدم یه پلیس داره نزدیکمون میشه
پس با خیال راحت چشمامو بستم و خوابیدم
*فلش بک 4 ساعت بعد*
آروم لایه پلکامو باز کردم
سرم درد میکرد
یه نگاه به جایی که توش هستم کردم
اتاق ساده ای با دیوار های سفید و کمد کوچیک فلزی بود
بدون پنجره
در بسته بود
من کجام؟!
این سوالی بود که دائم توی ذهنم اکو میشد
در باز شد
و قامت مردی آشنا توی در دیده شد ...
خیلی برام آشناس
یجا ندیدمش؟
اومدو اومد خیلی نزدیکم شد
تفساش به صورتم میخورد
حس بدی بهم میداد
علامت ا.ت _ کوک ×
______________________♡︎_____________________
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
مایل به حمایت
نویسنده:민윤기
۹.۴k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.