{مشاهیرکورد ۱}
{مشاهیرکورد_۱}
مقبرهٔ وی در پارک حسن زیرک
قادر عبداللهزاده (زادهٔ ۱ دی ۱۳۰۴ - درگذشتۀ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸) یکی از نوازندگان مشهور شمشال (نوعی نی سنتی) در کردستان و اهل روستای کولیجۀ بوکان بود. او در بیش از ۲۰ کشور جهان به اجرای موسیقی پرداخته و یکی از بزرگترین نوازندگان مقامیِ ایران بود. او در ساعات پایانی شب پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ بر اثر بیماری ایدم ریه و بیماری قلبی در ۸۴سالگی در بیمارستان شهید قلیپور بوکان درگذشت.
زندگینامه ویرایش
قادر عبداللهزاده (قالَه مَهرَه) در اول دیماه ۱۳۰۴ از خانوادهای فقیر در روستای کولیجه در اطراف بوکان متولد شد. از کودکی به کار کشاورزی و چوپانی پرداخت. به گفتۀ خودش، از کودکی با شمشال همدم بودهاست، و چون مردمدوست بوده و به هنری که داشته علاقۀ زیادی داشتهاست، هر جا و هر شهر و هر کوهساری و برای هر کسی شمشال مینواختهاست، و مردم نیز بدان اهمیت میدادند و وی را مورد احترام قرار میدادند. تنها راه کسب درآمدش هم نیزنی است و از این راه امرار معاش میکند.
آثار
سالانه از وی در مراسم زیادی دعوت میشد که اسامی بعضی از آنها عبارت است از: بمباران شیمیایی سردشت، بمباران شیمیایی حلبجه و انفال مردم کردستان عراق و رادیو و تلویزیون مهاباد.
فلوتِ مام قالَه
کاک قادر به شمشال خود علاقۀ زیادی دارد و به گفتۀ وی کسی از شمشالی که او دارد ندارد و نمیتواند درست کند. این شمشال را کاک قادر حدود ۳۰ سال قبل، از فرزند یک سید با یک رأس گوسفند معاوضه کردهاست. او میگوید: «عاشق شمشال سید شدهبودم. چند بار رفتم پیشش و بهش پیشنهاد خرید شمشالش را دادم، ولی قبول نکرد. پس از مدتی مریض شد و مُرد. من هم شمشالش را از پسرش با یک رأس گوسفند، که آن زمان ۵ قِران قیمت داشته، معاوضه کردم». کاک قادر میگوید: بعد از مرگ من فلوتم را به موزۀ کردستان عراق منتقل کنید، چون قدیمی است و از نیاکانان کرد بر جای مانده و به دست من رسیدهاست و قدمت آن به ۱۵۰ سال قبل میرسد.
پدر، پدربزرگ و برادران قاله مهره هم از نوازندگان برجسته و مشهور شمشال بودهاند؛ ولی او میگوید که هیچکس استاد او نبوده و ساز زدن را به او یاد ندادهاست. قاله مهره خدا را استاد خود میداند. آهی میکشد و درحالیکه اشک در چشمانش جاری شده، میگوید: «همه چیز از یک خواب شروع شد. فصل پاییز بود. بچه بودم. مهمانی یکی از فامیلهایم دعوت شدهبودیم. برادرم و دو نفر دیگر از بستگانم شمشال میزدند. میخواستم شمشال بزنم، ولی مثل آنها نمیتوانستم. آنها هم مرا بیرون کردند و من هم گریهکنان به سمت یه خانۀ گِلی دویدم و تا جایی که توانستم گریه کردم و همانجا خوابم برد. یک نفر به خوابم آمد و به من گفت: «عبدالقادر، عبدالقادر، پا شو، از بس گریه کردی حوصلۀ خدا را هم سر بردی؛ برو و شمشال بزن». او ادامه میدهد: «وقتی از خواب بیدار شدم، شروع کردم به نواختن شمشال. دیگر قادرِ دیروز نبودم و کسی حریف من نبود».
{مجله کوردان مانا}
مقبرهٔ وی در پارک حسن زیرک
قادر عبداللهزاده (زادهٔ ۱ دی ۱۳۰۴ - درگذشتۀ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸) یکی از نوازندگان مشهور شمشال (نوعی نی سنتی) در کردستان و اهل روستای کولیجۀ بوکان بود. او در بیش از ۲۰ کشور جهان به اجرای موسیقی پرداخته و یکی از بزرگترین نوازندگان مقامیِ ایران بود. او در ساعات پایانی شب پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ بر اثر بیماری ایدم ریه و بیماری قلبی در ۸۴سالگی در بیمارستان شهید قلیپور بوکان درگذشت.
زندگینامه ویرایش
قادر عبداللهزاده (قالَه مَهرَه) در اول دیماه ۱۳۰۴ از خانوادهای فقیر در روستای کولیجه در اطراف بوکان متولد شد. از کودکی به کار کشاورزی و چوپانی پرداخت. به گفتۀ خودش، از کودکی با شمشال همدم بودهاست، و چون مردمدوست بوده و به هنری که داشته علاقۀ زیادی داشتهاست، هر جا و هر شهر و هر کوهساری و برای هر کسی شمشال مینواختهاست، و مردم نیز بدان اهمیت میدادند و وی را مورد احترام قرار میدادند. تنها راه کسب درآمدش هم نیزنی است و از این راه امرار معاش میکند.
آثار
سالانه از وی در مراسم زیادی دعوت میشد که اسامی بعضی از آنها عبارت است از: بمباران شیمیایی سردشت، بمباران شیمیایی حلبجه و انفال مردم کردستان عراق و رادیو و تلویزیون مهاباد.
فلوتِ مام قالَه
کاک قادر به شمشال خود علاقۀ زیادی دارد و به گفتۀ وی کسی از شمشالی که او دارد ندارد و نمیتواند درست کند. این شمشال را کاک قادر حدود ۳۰ سال قبل، از فرزند یک سید با یک رأس گوسفند معاوضه کردهاست. او میگوید: «عاشق شمشال سید شدهبودم. چند بار رفتم پیشش و بهش پیشنهاد خرید شمشالش را دادم، ولی قبول نکرد. پس از مدتی مریض شد و مُرد. من هم شمشالش را از پسرش با یک رأس گوسفند، که آن زمان ۵ قِران قیمت داشته، معاوضه کردم». کاک قادر میگوید: بعد از مرگ من فلوتم را به موزۀ کردستان عراق منتقل کنید، چون قدیمی است و از نیاکانان کرد بر جای مانده و به دست من رسیدهاست و قدمت آن به ۱۵۰ سال قبل میرسد.
پدر، پدربزرگ و برادران قاله مهره هم از نوازندگان برجسته و مشهور شمشال بودهاند؛ ولی او میگوید که هیچکس استاد او نبوده و ساز زدن را به او یاد ندادهاست. قاله مهره خدا را استاد خود میداند. آهی میکشد و درحالیکه اشک در چشمانش جاری شده، میگوید: «همه چیز از یک خواب شروع شد. فصل پاییز بود. بچه بودم. مهمانی یکی از فامیلهایم دعوت شدهبودیم. برادرم و دو نفر دیگر از بستگانم شمشال میزدند. میخواستم شمشال بزنم، ولی مثل آنها نمیتوانستم. آنها هم مرا بیرون کردند و من هم گریهکنان به سمت یه خانۀ گِلی دویدم و تا جایی که توانستم گریه کردم و همانجا خوابم برد. یک نفر به خوابم آمد و به من گفت: «عبدالقادر، عبدالقادر، پا شو، از بس گریه کردی حوصلۀ خدا را هم سر بردی؛ برو و شمشال بزن». او ادامه میدهد: «وقتی از خواب بیدار شدم، شروع کردم به نواختن شمشال. دیگر قادرِ دیروز نبودم و کسی حریف من نبود».
{مجله کوردان مانا}
۵.۷k
۱۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.