دکتر مافیا پارت ۳
_____________________
اون کوک بود
ا/ت : و.ل..م ...کن ....می...گم
تهیونگ : کوک
*سرش رو برمیگردونه*
کوک: تهیونگ *میره بغلش که آخش در میاد* *ا/ت میخواست بلند شه که بادیگارد ها ا/تو میگیرن *
تهیونگ حالت خوبه چی شده؟
تهیونگ: خوبم خوبم فقط ا/ت رو ولش کن
کوک: ا/ت؟ اها اون باشه *با سر با بادیگارد ها علامت میده ولش کنن*
خوب تعریف کن
تهیونگ : هرچی میدونست رو گفت ولی کمی تغییر داد تا ا/ت درباره ی موضوعی نفهمه
کوک : گرفتم * رو به ا/ت* بابت کارم معذرت میخوام
ا/ت: اشکالی نداره
تهیونگ: میگم ا/ت الان بخوام با کوک برم مشکلی داره؟
ا/ت : ۲ روز اول که باید کلا هواسم بهت باشه ولی اگه ایشون قول بدن خوب هواسش باشه اوکیه*اشاره به کوک*
کوک: اوکیه
ا/ت : پس بیا تا چیز هایی که لازمه رو بهت بدم و بگم
*کوک با ا/ت رفت*
خوب اول از همه ۲ بار در روز باید باندش رو عوض کنی و باید مراقب باشی تازه بهش بخیه زدم اگه باز بشه ممکنه زخمش عفونت کنه و ۳ روز دیگه هم بهم زنگ بزن که وضعیتش رو چک کنم ولی اگه تا قبل از اون بخیه باز شد به من زنگ بزن تا قبل از اینکه بیام هم این پماد رو بزن جلوی عفونت رو میگیره........(دیگه همینجوری کار های لازمه رو گفت راستی شمارشم داد)
* ا/ت و کوک اومدن پایین *
کوک : خوب پس ما دیگه بریم بای
تهیونگ: خداحافظ
ا/ت : خداحافظ بعد درضمن با هردوتونم اول به حرف طرف گوش بدید بعد گلوی طرف رو بگیرید
کوک و تهیونگ: باشه* نکته کوک با خنده گفت*
خوب بریم فلش بک واسه ویو ا/ت
داشتم میز رو جمع میکردم که در خونه زنده شد رفتم درو باز کردم یه مرد جذاب بود با چندتا مرد غول هیکلی بدون اینکه چیزی بگن اومدن داخل
پسره پرسید دادشم کجاست؟
ا/ت : چی
گفتم تهیونگ کجاست (کمی داد)
که یدفعه گلوم رو گرفت و منو چسبوند به دیوار میخواستم بهش بگم بالاست ولی خیلی محکم گرفته بود
به سختی گفتم ولم کن که یه نفر گفت کوک نگاه کردم دیدم تهیونگه سریع ولم کردم و رفت بغلش کرد که آخش در اومد میخواستم برم پیشش که اون مرد ها منو گرفتن و آخر سر تهیونگ گفت ولم کنن
اون کوک بود
ا/ت : و.ل..م ...کن ....می...گم
تهیونگ : کوک
*سرش رو برمیگردونه*
کوک: تهیونگ *میره بغلش که آخش در میاد* *ا/ت میخواست بلند شه که بادیگارد ها ا/تو میگیرن *
تهیونگ حالت خوبه چی شده؟
تهیونگ: خوبم خوبم فقط ا/ت رو ولش کن
کوک: ا/ت؟ اها اون باشه *با سر با بادیگارد ها علامت میده ولش کنن*
خوب تعریف کن
تهیونگ : هرچی میدونست رو گفت ولی کمی تغییر داد تا ا/ت درباره ی موضوعی نفهمه
کوک : گرفتم * رو به ا/ت* بابت کارم معذرت میخوام
ا/ت: اشکالی نداره
تهیونگ: میگم ا/ت الان بخوام با کوک برم مشکلی داره؟
ا/ت : ۲ روز اول که باید کلا هواسم بهت باشه ولی اگه ایشون قول بدن خوب هواسش باشه اوکیه*اشاره به کوک*
کوک: اوکیه
ا/ت : پس بیا تا چیز هایی که لازمه رو بهت بدم و بگم
*کوک با ا/ت رفت*
خوب اول از همه ۲ بار در روز باید باندش رو عوض کنی و باید مراقب باشی تازه بهش بخیه زدم اگه باز بشه ممکنه زخمش عفونت کنه و ۳ روز دیگه هم بهم زنگ بزن که وضعیتش رو چک کنم ولی اگه تا قبل از اون بخیه باز شد به من زنگ بزن تا قبل از اینکه بیام هم این پماد رو بزن جلوی عفونت رو میگیره........(دیگه همینجوری کار های لازمه رو گفت راستی شمارشم داد)
* ا/ت و کوک اومدن پایین *
کوک : خوب پس ما دیگه بریم بای
تهیونگ: خداحافظ
ا/ت : خداحافظ بعد درضمن با هردوتونم اول به حرف طرف گوش بدید بعد گلوی طرف رو بگیرید
کوک و تهیونگ: باشه* نکته کوک با خنده گفت*
خوب بریم فلش بک واسه ویو ا/ت
داشتم میز رو جمع میکردم که در خونه زنده شد رفتم درو باز کردم یه مرد جذاب بود با چندتا مرد غول هیکلی بدون اینکه چیزی بگن اومدن داخل
پسره پرسید دادشم کجاست؟
ا/ت : چی
گفتم تهیونگ کجاست (کمی داد)
که یدفعه گلوم رو گرفت و منو چسبوند به دیوار میخواستم بهش بگم بالاست ولی خیلی محکم گرفته بود
به سختی گفتم ولم کن که یه نفر گفت کوک نگاه کردم دیدم تهیونگه سریع ولم کردم و رفت بغلش کرد که آخش در اومد میخواستم برم پیشش که اون مرد ها منو گرفتن و آخر سر تهیونگ گفت ولم کنن
۱۳.۹k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.