عمارت طلسم شده ³
بورام
آه لعنتی یادم رفت اون خون رو پاک کنم
پسره رفت پایین
پرش زمان شب موقع خواب
کوک
اصلا خوابم نمیبرد همش فکرم به اون اتاق بود چرا نباید بریم اونجا از جام بلند شدم و رفتم بیرون از اتاق و خواستم برم سمت اون اتاق وحشتناک که یهو صدای پا شنیدم پشتم ونگا کردم که دیدم یونگی هیونگ
یونگی:پسر تو اینجا چیکار میکنی؟
کوک:میخواستم برم آب بخورم!
یونگی:احیانن آب تو اون اتاق
کوک:آه اصلا باشه می خواستم برم اونجا ببینم چیه
یونگی:توام حس خوبی به اون اتاق نداری؟
کوک:هوم
که یهو۰۰۰
آه لعنتی یادم رفت اون خون رو پاک کنم
پسره رفت پایین
پرش زمان شب موقع خواب
کوک
اصلا خوابم نمیبرد همش فکرم به اون اتاق بود چرا نباید بریم اونجا از جام بلند شدم و رفتم بیرون از اتاق و خواستم برم سمت اون اتاق وحشتناک که یهو صدای پا شنیدم پشتم ونگا کردم که دیدم یونگی هیونگ
یونگی:پسر تو اینجا چیکار میکنی؟
کوک:میخواستم برم آب بخورم!
یونگی:احیانن آب تو اون اتاق
کوک:آه اصلا باشه می خواستم برم اونجا ببینم چیه
یونگی:توام حس خوبی به اون اتاق نداری؟
کوک:هوم
که یهو۰۰۰
۸.۶k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.