TOXIC FROM THE START
•قبل از شروع بهتون پیشنهاد میکنم toxic till the end رو پلی کنین.
با خوشحالی وارد کلاس شد..
امسال سال اخر مدرسهاش بود و به خودش قول داده بود تا جایی که میتونه خاطرات خوبی را بسازه تا بعدها با به یاد اوردنشون لبخند بزنه.
وارد کلاس شد و بعد از دیدن دوست چند سالش که تقریبا از دوران راهنمایی دوست بودن خندید و با صدایی بلند گفت..
-یوریییییی
یوری: ا.تتتتتت
و همدیگه رو بغل کردن و بعدش کنار همدیگه نشستن.
مشغول گوش کردن به صحبتهای یوری بود که معلم اومد داخل اما یه دانش اموز هم کنارش بود، ا.ت زیاد به این چیزا توجه نمیکرد پس اصلا نگاه نکرد که اون دانش اموز چه شکلیه و کیه، معلم شروع کرد به حرف زدن..
معلم: خب بچها باید بگم که ایشون دانش اموز جدید هستن، خودت رو معرفی کن پسرم.
+جئون جونگ کوک هستم و امیدوارم بتونیم باهم کنار بیایم.
ا.ت با شنیدن اسم اون پسر با تعجب سرش رو بالا اورد، دوباره بعد از مدتها دیده بودتش، اون پسر کی بود؟ خب باید بگم اون کسیه که واقعا یه زمانی ا.ت رو عاشقانه میپرستید اما این پرستش تبدیل شده بود به سمی بودن یا همون تاکسیک، یوری که از تمام این ماجرا باخبر بود گفت..
یوری: ا.ت اروم باش، مشکلی نیست..
-ها..؟ اها، مهم نیست..
تمام مدت کلاس ا.ت تو فکر جونگ کوک بود که یهو معلم گفت
معلم: ا.ت خوبی؟ به نظر میاد حالت بد باشه
-خوبم خانم کانگ، نگران نباشید
معلم: میخوای بری خونه؟
-نه نه، خوبم.
معلم سری تکون داد و بعد به درسش ادامه داد، تمام مدت جونگ کوک به ا.ت خیره شده بود و توی فکر این بودش که یعنی ا.ت اونو شناخته؟
بعد از گذشت زمان صدای زنگ تفریح به صدا در اومد و بیشتر بچها رفتن بیرون، یوری با مهربونی به ا.ت گفت..
یوری: بیا بریم توی حیاط یکم قدم بزنیم..
-میرم یه اب از بوفه بگیرم بعدش میام تو برو
یوری لبخندی زد و از کلاس خارج شد، ا.ت هم بعد از اینکه وسایلش رو زیر میز قرار داد میخواست بره که با صدای جونگ کوک وایستاد..
+لی ا.ت
-ب..بله؟
جونگ کوک به سمت ا.ت اومد و اون رو بغل کرد، اما ا.ت سریع از بغلش اومد بیرون و با یه لحن معمولی گفت..
-چیزی میخوای؟
+ا.ت میدونم ازم متنفری ولی نمیشه ببخشیم و دوبا..
با صدای نسبتا بلد و خشمگین ا.ت جملهی پسرک کامل نشده بود..
-ببخشمت؟ واقعا فکر کردی میتونم بابت اون همه کارایی که باهام کردی ببخشمت؟ خیلی انتظارات بالایی داری جئون، فقط نادیدم بگیر، مثل کاری که دقیقا توی دوران رابطمون انجام میدادی، دقیقا مثل همون تایم از من دوری کن باشه؟
+اما رابطمون..
-چه رابطه ای؟ ما تا اخر رابطمون سمی بودیم، تا اخرین لحظه، میفهمی؟
دختر میخواست بره اما قبل از رفتنش برگشت و گفت
-راستی بهت پیشنهاد میکنم دیگه هیچوقت اون رابطهی مزخرفمونو بهم یاداوری نکنی جئون.
ا.ت با سرعت اونجا رو ترک کرد، یعنی اون دختر واقعا قرار نبود ببخشتش؟..
•پایان•
یه شروع جدید..
امیدوارم که خوشتون اومده باشه توتفرنگیای من
میدونستید یه لایک و کامنت کوچولو چقدر خوشحالم میکنه؟🎀
#جونگ_کوک
#تکپارتی
•قبل از شروع بهتون پیشنهاد میکنم toxic till the end رو پلی کنین.
با خوشحالی وارد کلاس شد..
امسال سال اخر مدرسهاش بود و به خودش قول داده بود تا جایی که میتونه خاطرات خوبی را بسازه تا بعدها با به یاد اوردنشون لبخند بزنه.
وارد کلاس شد و بعد از دیدن دوست چند سالش که تقریبا از دوران راهنمایی دوست بودن خندید و با صدایی بلند گفت..
-یوریییییی
یوری: ا.تتتتتت
و همدیگه رو بغل کردن و بعدش کنار همدیگه نشستن.
مشغول گوش کردن به صحبتهای یوری بود که معلم اومد داخل اما یه دانش اموز هم کنارش بود، ا.ت زیاد به این چیزا توجه نمیکرد پس اصلا نگاه نکرد که اون دانش اموز چه شکلیه و کیه، معلم شروع کرد به حرف زدن..
معلم: خب بچها باید بگم که ایشون دانش اموز جدید هستن، خودت رو معرفی کن پسرم.
+جئون جونگ کوک هستم و امیدوارم بتونیم باهم کنار بیایم.
ا.ت با شنیدن اسم اون پسر با تعجب سرش رو بالا اورد، دوباره بعد از مدتها دیده بودتش، اون پسر کی بود؟ خب باید بگم اون کسیه که واقعا یه زمانی ا.ت رو عاشقانه میپرستید اما این پرستش تبدیل شده بود به سمی بودن یا همون تاکسیک، یوری که از تمام این ماجرا باخبر بود گفت..
یوری: ا.ت اروم باش، مشکلی نیست..
-ها..؟ اها، مهم نیست..
تمام مدت کلاس ا.ت تو فکر جونگ کوک بود که یهو معلم گفت
معلم: ا.ت خوبی؟ به نظر میاد حالت بد باشه
-خوبم خانم کانگ، نگران نباشید
معلم: میخوای بری خونه؟
-نه نه، خوبم.
معلم سری تکون داد و بعد به درسش ادامه داد، تمام مدت جونگ کوک به ا.ت خیره شده بود و توی فکر این بودش که یعنی ا.ت اونو شناخته؟
بعد از گذشت زمان صدای زنگ تفریح به صدا در اومد و بیشتر بچها رفتن بیرون، یوری با مهربونی به ا.ت گفت..
یوری: بیا بریم توی حیاط یکم قدم بزنیم..
-میرم یه اب از بوفه بگیرم بعدش میام تو برو
یوری لبخندی زد و از کلاس خارج شد، ا.ت هم بعد از اینکه وسایلش رو زیر میز قرار داد میخواست بره که با صدای جونگ کوک وایستاد..
+لی ا.ت
-ب..بله؟
جونگ کوک به سمت ا.ت اومد و اون رو بغل کرد، اما ا.ت سریع از بغلش اومد بیرون و با یه لحن معمولی گفت..
-چیزی میخوای؟
+ا.ت میدونم ازم متنفری ولی نمیشه ببخشیم و دوبا..
با صدای نسبتا بلد و خشمگین ا.ت جملهی پسرک کامل نشده بود..
-ببخشمت؟ واقعا فکر کردی میتونم بابت اون همه کارایی که باهام کردی ببخشمت؟ خیلی انتظارات بالایی داری جئون، فقط نادیدم بگیر، مثل کاری که دقیقا توی دوران رابطمون انجام میدادی، دقیقا مثل همون تایم از من دوری کن باشه؟
+اما رابطمون..
-چه رابطه ای؟ ما تا اخر رابطمون سمی بودیم، تا اخرین لحظه، میفهمی؟
دختر میخواست بره اما قبل از رفتنش برگشت و گفت
-راستی بهت پیشنهاد میکنم دیگه هیچوقت اون رابطهی مزخرفمونو بهم یاداوری نکنی جئون.
ا.ت با سرعت اونجا رو ترک کرد، یعنی اون دختر واقعا قرار نبود ببخشتش؟..
•پایان•
یه شروع جدید..
امیدوارم که خوشتون اومده باشه توتفرنگیای من
میدونستید یه لایک و کامنت کوچولو چقدر خوشحالم میکنه؟🎀
#جونگ_کوک
#تکپارتی
۳۰۳
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.