مدیر جدید پارت ¹⁷
_ آها
رفتیم داخل
یجای خیلی بزرگ بود که کلی راهرو و طبقه داشت ، طبقه آخر فقط یسری درای بزرگ بودن
_ طبقه آخر چیه؟
میسو: خوابگاه پسرونه
_ دخترونه کجاس
اشاره کرد به بزرگترین راهرو
میسو: اونجا میخوره به کمپانی دخترونه ی ما ، اونجا طبقه آخرش خوابگاه دخترونه اس
_ میتونیم بریم اونجا؟
میسو نه اونجا مال دختر خاله خانم پارکه اوجا فقط یه در مشترک با اینجا داره ولی کلا جداس ، در ضمن دره هم قفله ، به زودی می خوان بیان جداش کنن اینجوری میشم بیگ هیت ( دخترونه ) و بیگ هیت اصلی
_ چرا ؟
میسو: دختر خاله خانم پارک یه زن خیلی مهربون بود ولی انقدر مهربون بود که یکی از کارآموزاش و یکی از کارآموزای ما از طریق همین در باهم آشنا شدن قرار گذاشتن که باعث شد مردم بگن کمپانی ما نمیتونه کارآموزاش رو کنترل کنه ، برای همین خانم پارک و دختر خالشون تصمیم گرفتن این دوتا بخش رو از هم جدا کنن
_ اگه یروز همچین اتفاقی افتاد چیکار کنم؟
میسو: اول نباید بزاری کسی بفهمه و بین مردم پخشش کنه دوم نباید اون دوتا مضنونو اخراج کنی چون دقیقا بعد از اخراجشون توی فضای مجازی میگن
ما کارآموز این کمپانی بودیم و بخاطر قرار گذاشتن اخراج شدیم . سوم سعی کنی با دروغ گفتن اون دوتا رو از هم متنفر کنی تا دوباره خطری پیش نیاد، این تمام مراحلش بود
_ اوووو چه سخت تازه باید دروغم بگم
میسو: اوهوم قبول دارم سخته
گوشیمو نگاه کردم ساعت ۱۰ بود
_ بی تی اس الان کجاس؟
میسو : الان باید تمرین رقصشون تموم شده باشه ، توی سالن تمرینن
سریع دوییدم سمت سالن تمرین ، بعد ۵ دقیقه اتاقو پیدا کردم و سریع رفتم داخل ، سالن تمرین عین ۲۰ تا از اتاق من بود داشتم نفس نفس میزدم که یکم دور و برمو نگاه کردم
...........
پارت بعدی جنبه میخواد ، کیا دارن؟
حمایت؟
لایک؟
فالو؟
رفتیم داخل
یجای خیلی بزرگ بود که کلی راهرو و طبقه داشت ، طبقه آخر فقط یسری درای بزرگ بودن
_ طبقه آخر چیه؟
میسو: خوابگاه پسرونه
_ دخترونه کجاس
اشاره کرد به بزرگترین راهرو
میسو: اونجا میخوره به کمپانی دخترونه ی ما ، اونجا طبقه آخرش خوابگاه دخترونه اس
_ میتونیم بریم اونجا؟
میسو نه اونجا مال دختر خاله خانم پارکه اوجا فقط یه در مشترک با اینجا داره ولی کلا جداس ، در ضمن دره هم قفله ، به زودی می خوان بیان جداش کنن اینجوری میشم بیگ هیت ( دخترونه ) و بیگ هیت اصلی
_ چرا ؟
میسو: دختر خاله خانم پارک یه زن خیلی مهربون بود ولی انقدر مهربون بود که یکی از کارآموزاش و یکی از کارآموزای ما از طریق همین در باهم آشنا شدن قرار گذاشتن که باعث شد مردم بگن کمپانی ما نمیتونه کارآموزاش رو کنترل کنه ، برای همین خانم پارک و دختر خالشون تصمیم گرفتن این دوتا بخش رو از هم جدا کنن
_ اگه یروز همچین اتفاقی افتاد چیکار کنم؟
میسو: اول نباید بزاری کسی بفهمه و بین مردم پخشش کنه دوم نباید اون دوتا مضنونو اخراج کنی چون دقیقا بعد از اخراجشون توی فضای مجازی میگن
ما کارآموز این کمپانی بودیم و بخاطر قرار گذاشتن اخراج شدیم . سوم سعی کنی با دروغ گفتن اون دوتا رو از هم متنفر کنی تا دوباره خطری پیش نیاد، این تمام مراحلش بود
_ اوووو چه سخت تازه باید دروغم بگم
میسو: اوهوم قبول دارم سخته
گوشیمو نگاه کردم ساعت ۱۰ بود
_ بی تی اس الان کجاس؟
میسو : الان باید تمرین رقصشون تموم شده باشه ، توی سالن تمرینن
سریع دوییدم سمت سالن تمرین ، بعد ۵ دقیقه اتاقو پیدا کردم و سریع رفتم داخل ، سالن تمرین عین ۲۰ تا از اتاق من بود داشتم نفس نفس میزدم که یکم دور و برمو نگاه کردم
...........
پارت بعدی جنبه میخواد ، کیا دارن؟
حمایت؟
لایک؟
فالو؟
۲.۹k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.