سلاح سرد(پارت25)
^کیمین ویو^
وقتی قرار شد بریم بیرون همه رفتن تا حاضر شن منم رفتم تو اتاقم یه دوش20 مینی گرفتم امدم بیرون یه اهنگ گذاشتم و شروع کردم به حاضر شدن اول موهام خشک کردم و حالت دادم بعدش لباسام پوشیدم و بعدش یه ارایش ملایم کردم و کیفم برداشتم گوشیم و هنسفریمو هرچیزی که نیاز داشتم ریختم توش و رفتم پایین..که دیدم مینهو و کیهیون حاضر شدن و نشستن تو پذیرایی و سومی هم مثل همیشه تو اشپزخونه داره یه چی میخوره..مینمین هم داره تو گوشیش میچرخه
کیمین:بقیه حاضر نشدن؟؟
مینهو:نمیدونم داشتیم حرف میزدیم که ریونهو و هم امد پایین ولی جینهو کو؟؟؟؟
خواستم برم بالا تا ببینم کجاست که یهو صداش از حیاط امد
جینهو:بیاینن دیگههههههه(داد)
کیمین:یا خدا این تو حیاطهه...؟؟؟؟؟؟؟؟
مینهو:به خدا این جنه کی رفت تو حیاط ما ندیدیمش!!!!!!!!!
چراغارو خاموش کردیم و اباجور هارو روشن کردیم و درو بستیم و رفتیم که جینهو گفت دوتا ماشین بشیم پس تصمیم گرفتیم که با ماشین کی بریم
جینهو:من ماشینم میارم کی میاره؟؟؟
دیدیم هیشکی گردن نمیگیره
جینهو:یاااااا یعنی هیچ کدومتون نمیخواین رانندگی کنین خیلی تنبلین!!!!!!!!!!!
کیمین:اقا من میارم هیچکدوم گردن نمیگیرن
جینهو:اوک خب کیا با من میان؟
سومیو مینمین :منن
جینهو:اوکی پس شماهم با کیمین بیاید
بقیه:اوک
جینهو:حالا کجا میریم؟
مینهو:اول بریم یه کافه یه چی بخوریم
بقیه:موافقم
جینهو:پس بریم
رفتیم سمت ماشینا و راه افتادیم سمت بهترین کافه ی شهر عد از 40 مین رسیدیم و رفتیم داخل....نشستیم دور یه میز 7نفره و هرکدوممون سفارشمون دادیم و منتظر موندیم تا بیارن.....
*نامجون ویو*
دراز کشیده بودیم و مشغول کتاب خوندن بودم که یه لحضه به جین نگاه کردم که دیدم خوابیده پتورو کشیدم روش و بلند شدم رفتم حموم بعد از 20 مین در امدم و لباسام پوشیدم موهام خشک کردم و جین بیدار کردم
نامجون:جین جین(درحال تکون دادن)
جین:هوممم چیه(خوابالو)
نامجون:پشو حاضر شو
جین:اوکی
جین بلند شد و رفت حموم منم رفتم پایین که دیدم ته و کوک و جیمین نشستن دارن تلویزیون میبینن و رفتم سمت اتاق جیهوپ و یونگی که دیدم یونگی خوابه و جیهوپ هم حموم پس یونگی بیدار کردم ولی همینکه رفتم بیرون دوباره خوابید پس بیخیالش شدم و رفتم تو اتاق خودمون که دیدم جین حاضر شده و باهم رفتیم پایین که دیدیم جیهوپ با حوله تو اشپزخونس و داره اب میخوره
نامجون:یونگی بیدار نشد؟؟
جیهوپ:نه الان بیدارش میکنم
جیهوپ رفت ماهم نشستیم و باهم تلویزیون میدیدیم..
^جیهوپ ویو^رفتم بالا یونگی صدا زدم که بیدار شد و رفت حموم منم لباس پوشم و موهام خشک کردم که یونگی امد بیرون و حاضر شد و رفتیم پایین....
یونگی:پشید بریم
کوک:من ماشین میارم
نامجونم:منم میارم
یونگی:اوک
کوک:کیا با من میان؟
ته و جیمین:مننن
کوک:اوک بریم
نامجون:وایسا کجا بریم
کوک:عاا نمیدونم بچه ها ایده بدین
یونگی:بریم مرکز شهر یکم دور بزنیم
کوک:راس میگه بریم
رفتیم و جیمین و تهیونگ سوار ماشین کوک شدن منو یونگی و جین هم سوار ماشین نامجون نشستیم جین جلو نشست ماهم عقب...بعد از 40 مین رسیدیم تو مرکز شهر یه پاساژ بزرگ بود رفتیم تو اون تا یکم دور بزنیم..از هم جدا شدیم و یه جارو تعیین کردیم که بعد زاز1ساعت همو اونجا ببینیم..منو یونگی باهم رفتیم جیمین و ته و کوک باهم رفتن جین ونامجونم باهم رفتن....
*پرش زمانی به یک ساعت بعد*
منو یونگی وایستاده بودیم همونجایی که قرار گذاشته بودیم که دیدیم بقیه هم امدن
جیهوپ:خب حالا کجا بریم
جین:بریم یه چیزی بخوریم
نامجون:من یه کافه میشناسم خیلی خوبه نزدیکه اینجاس بریم؟
همه:بریم...رفتیم سوار ماشینا شدیم و راه افتادیم که بعد از 10 مین رسیدیم و رفتیم داخل که دیدیم...............
پایان پارت25
اسلاید 2استایل مینهو
اسلاید3استایل ریونهو
اسلاید4استایل کیمین
اسلاید5استایل مینمین
اسلاید6استایل کیهیون
اسلاید7استایل سومی
اسلاید8استایل جینهو
اسلاید9استایل پسرا
وقتی قرار شد بریم بیرون همه رفتن تا حاضر شن منم رفتم تو اتاقم یه دوش20 مینی گرفتم امدم بیرون یه اهنگ گذاشتم و شروع کردم به حاضر شدن اول موهام خشک کردم و حالت دادم بعدش لباسام پوشیدم و بعدش یه ارایش ملایم کردم و کیفم برداشتم گوشیم و هنسفریمو هرچیزی که نیاز داشتم ریختم توش و رفتم پایین..که دیدم مینهو و کیهیون حاضر شدن و نشستن تو پذیرایی و سومی هم مثل همیشه تو اشپزخونه داره یه چی میخوره..مینمین هم داره تو گوشیش میچرخه
کیمین:بقیه حاضر نشدن؟؟
مینهو:نمیدونم داشتیم حرف میزدیم که ریونهو و هم امد پایین ولی جینهو کو؟؟؟؟
خواستم برم بالا تا ببینم کجاست که یهو صداش از حیاط امد
جینهو:بیاینن دیگههههههه(داد)
کیمین:یا خدا این تو حیاطهه...؟؟؟؟؟؟؟؟
مینهو:به خدا این جنه کی رفت تو حیاط ما ندیدیمش!!!!!!!!!
چراغارو خاموش کردیم و اباجور هارو روشن کردیم و درو بستیم و رفتیم که جینهو گفت دوتا ماشین بشیم پس تصمیم گرفتیم که با ماشین کی بریم
جینهو:من ماشینم میارم کی میاره؟؟؟
دیدیم هیشکی گردن نمیگیره
جینهو:یاااااا یعنی هیچ کدومتون نمیخواین رانندگی کنین خیلی تنبلین!!!!!!!!!!!
کیمین:اقا من میارم هیچکدوم گردن نمیگیرن
جینهو:اوک خب کیا با من میان؟
سومیو مینمین :منن
جینهو:اوکی پس شماهم با کیمین بیاید
بقیه:اوک
جینهو:حالا کجا میریم؟
مینهو:اول بریم یه کافه یه چی بخوریم
بقیه:موافقم
جینهو:پس بریم
رفتیم سمت ماشینا و راه افتادیم سمت بهترین کافه ی شهر عد از 40 مین رسیدیم و رفتیم داخل....نشستیم دور یه میز 7نفره و هرکدوممون سفارشمون دادیم و منتظر موندیم تا بیارن.....
*نامجون ویو*
دراز کشیده بودیم و مشغول کتاب خوندن بودم که یه لحضه به جین نگاه کردم که دیدم خوابیده پتورو کشیدم روش و بلند شدم رفتم حموم بعد از 20 مین در امدم و لباسام پوشیدم موهام خشک کردم و جین بیدار کردم
نامجون:جین جین(درحال تکون دادن)
جین:هوممم چیه(خوابالو)
نامجون:پشو حاضر شو
جین:اوکی
جین بلند شد و رفت حموم منم رفتم پایین که دیدم ته و کوک و جیمین نشستن دارن تلویزیون میبینن و رفتم سمت اتاق جیهوپ و یونگی که دیدم یونگی خوابه و جیهوپ هم حموم پس یونگی بیدار کردم ولی همینکه رفتم بیرون دوباره خوابید پس بیخیالش شدم و رفتم تو اتاق خودمون که دیدم جین حاضر شده و باهم رفتیم پایین که دیدیم جیهوپ با حوله تو اشپزخونس و داره اب میخوره
نامجون:یونگی بیدار نشد؟؟
جیهوپ:نه الان بیدارش میکنم
جیهوپ رفت ماهم نشستیم و باهم تلویزیون میدیدیم..
^جیهوپ ویو^رفتم بالا یونگی صدا زدم که بیدار شد و رفت حموم منم لباس پوشم و موهام خشک کردم که یونگی امد بیرون و حاضر شد و رفتیم پایین....
یونگی:پشید بریم
کوک:من ماشین میارم
نامجونم:منم میارم
یونگی:اوک
کوک:کیا با من میان؟
ته و جیمین:مننن
کوک:اوک بریم
نامجون:وایسا کجا بریم
کوک:عاا نمیدونم بچه ها ایده بدین
یونگی:بریم مرکز شهر یکم دور بزنیم
کوک:راس میگه بریم
رفتیم و جیمین و تهیونگ سوار ماشین کوک شدن منو یونگی و جین هم سوار ماشین نامجون نشستیم جین جلو نشست ماهم عقب...بعد از 40 مین رسیدیم تو مرکز شهر یه پاساژ بزرگ بود رفتیم تو اون تا یکم دور بزنیم..از هم جدا شدیم و یه جارو تعیین کردیم که بعد زاز1ساعت همو اونجا ببینیم..منو یونگی باهم رفتیم جیمین و ته و کوک باهم رفتن جین ونامجونم باهم رفتن....
*پرش زمانی به یک ساعت بعد*
منو یونگی وایستاده بودیم همونجایی که قرار گذاشته بودیم که دیدیم بقیه هم امدن
جیهوپ:خب حالا کجا بریم
جین:بریم یه چیزی بخوریم
نامجون:من یه کافه میشناسم خیلی خوبه نزدیکه اینجاس بریم؟
همه:بریم...رفتیم سوار ماشینا شدیم و راه افتادیم که بعد از 10 مین رسیدیم و رفتیم داخل که دیدیم...............
پایان پارت25
اسلاید 2استایل مینهو
اسلاید3استایل ریونهو
اسلاید4استایل کیمین
اسلاید5استایل مینمین
اسلاید6استایل کیهیون
اسلاید7استایل سومی
اسلاید8استایل جینهو
اسلاید9استایل پسرا
۴.۲k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.