خیانت ناموفق پارت 9
ویو جین
امروز قدرت داشتم حاضر شدم زدم بیرون سوار ماشینم شدم
به بابام زنگ زدم گفت داره راه میوفته
ویو میا
کارم تموم شد رسیدم به شرکت رفتم تو اتاق بابام و متوجه شدم که قردادی که داریم میبندیم با پدرجین و خود جین
خودتو جمو و جور کردم رفتم سمت در در زدم و وارد شدم سلام کردم جین از قبل هم جذاب تر شده بود
1 ساعت بعد
ویو جین
قرداد تموم شد میا ازو اول هم جذاب تر شده بود خدافظی کرد و رفت بیرون سریع خدافظی کردم و رفتم دنبالش
ادامه دارد..................
امروز قدرت داشتم حاضر شدم زدم بیرون سوار ماشینم شدم
به بابام زنگ زدم گفت داره راه میوفته
ویو میا
کارم تموم شد رسیدم به شرکت رفتم تو اتاق بابام و متوجه شدم که قردادی که داریم میبندیم با پدرجین و خود جین
خودتو جمو و جور کردم رفتم سمت در در زدم و وارد شدم سلام کردم جین از قبل هم جذاب تر شده بود
1 ساعت بعد
ویو جین
قرداد تموم شد میا ازو اول هم جذاب تر شده بود خدافظی کرد و رفت بیرون سریع خدافظی کردم و رفتم دنبالش
ادامه دارد..................
۶.۸k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.