فیک (عشق زوری) پارت 1

ات ویو:
با صدای الارم گوشیم بیدار شدم ساعت هشت و نیم بود. خب سلام من جئون ات هستم از یه خانواده ی پول دار وخب امشب عموم اینا میخوان بیان اینجا ایشش از کوک متنفرم

جونگ کوک ویو:
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و آبی به دست و صورتم زدم رفتم و رفتم سر میز تا صبحونه بخورم(علامت کوک+)
+صبح بخیر م کوک و پ کوک:صبح بخیر
داشتیم میخوردیم که مامانم گفت:شب میخوایم بریم خونه عموت اینا
وای همینو کم داشتیم +میشه نریم م کوک و پ کوک:نه
+ایششش

پرش زمان به شب ات ویو:
یه لباس عادی پوشیدم(اسلاید2) موهارو شونه کردم و بار گذاشتم و یه برق لب زدم
دینگ دینگ(مثلا دارن در میزنن)
سریع رفتم و درو باز کردم با همه سلام کردیم رسید به کوک خوشگل شده بود عههههه چی دارم میگم
_سلام
+(پوزخند) سلام
رفتیم نشستیم که بابام گفت:دخترم تو و کوک برین تو اتاق ما میخوایم حرف بزنیم
گاومون زایید 😂💔( تو ذهنش)
_هوفففف پاشو بریم



ببخشید اگه کم بود پارت بعد بیشتر میزارم💗