𝐦𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭
𝐦𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭
ᴘᴀʀᴛ¹³
ا.ت:
صدای در اومد کوک
کوک رفت در رو باز کرد منم رو مبل منتظر کوک موندم که دیدم یکی با شتاب اومد و منو بغل کرد و چرخوندم
کوک:
رفتم در رو باز کنم
وقتی در رو باز کردم...با صورت رنگ پریده تهیونگ مواجه شدم
_اتفاقی افتاده تهیونگ؟
×ا.ت کجاس؟
_ط..بقه با..لا
ا.ت ویو:
اون تهیونگ بود
بعد از کلی چرخوندنم...گذاشتم رو مبل و کل صورتم رو بوس کرد...
کوک ویو:
ته حالش خوب نبود
رفتم طبقه بالا که دیدم ته داره ا.ت رو بوس میکنه
ا.ت هم فقط با چشم های گرد بهش زل زده
_داری...چیکار...میکنی؟
×تو مراقبش نبودی....
_چی؟
×از این به بعد اون توی عمارت من زندگی میکنه.!
_ا.ت بیا پیش من(داد)
+چشم ارباب
×از جات تکون نخور ا.ت...
_تو چت شده کیم تهیونگ(داد)
×فقط...زیادی عاشق ا.ت شدم
_اون نامزده منه!
×چی....
+راست میگه...تهیونگ...من نامزدشم
×میدونی ا.ت قلبی که مامانم ۹ ماه واسش زحمت کشید دادم یکنفر توی یک شب خوردش کرد حالا سعی کردم با تیکه هاش...قلب تورو کامل کنم ولی خب از قبل کامل شده بود
تهیونگ با قدم های آروم اونجا رو ترک کرد*
_فکر کنم حالش بد بود
+اوهوم...
ᴘᴀʀᴛ¹³
ا.ت:
صدای در اومد کوک
کوک رفت در رو باز کرد منم رو مبل منتظر کوک موندم که دیدم یکی با شتاب اومد و منو بغل کرد و چرخوندم
کوک:
رفتم در رو باز کنم
وقتی در رو باز کردم...با صورت رنگ پریده تهیونگ مواجه شدم
_اتفاقی افتاده تهیونگ؟
×ا.ت کجاس؟
_ط..بقه با..لا
ا.ت ویو:
اون تهیونگ بود
بعد از کلی چرخوندنم...گذاشتم رو مبل و کل صورتم رو بوس کرد...
کوک ویو:
ته حالش خوب نبود
رفتم طبقه بالا که دیدم ته داره ا.ت رو بوس میکنه
ا.ت هم فقط با چشم های گرد بهش زل زده
_داری...چیکار...میکنی؟
×تو مراقبش نبودی....
_چی؟
×از این به بعد اون توی عمارت من زندگی میکنه.!
_ا.ت بیا پیش من(داد)
+چشم ارباب
×از جات تکون نخور ا.ت...
_تو چت شده کیم تهیونگ(داد)
×فقط...زیادی عاشق ا.ت شدم
_اون نامزده منه!
×چی....
+راست میگه...تهیونگ...من نامزدشم
×میدونی ا.ت قلبی که مامانم ۹ ماه واسش زحمت کشید دادم یکنفر توی یک شب خوردش کرد حالا سعی کردم با تیکه هاش...قلب تورو کامل کنم ولی خب از قبل کامل شده بود
تهیونگ با قدم های آروم اونجا رو ترک کرد*
_فکر کنم حالش بد بود
+اوهوم...
۴.۰k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.